افسردگی و پیامد های آن بر یادگیری دانش آموزان
طی دو دهه گذشته، افسردگی کودکان مورد توجه فزاینده یی قرار گرفته است. طبق برآورد های صورت گرفته، 5/2 تا 4 درصد از کودکان به لحاظ بالینی افسرده هستند و این نکته که متوسط اختلال افسردگی کودکان و نوجوانان 7 الی 9 ماه است، بسیار اهمیت دارد چرا که ممکن است افسردگی یک کودک در تمام طول سال تحصیلی بهبود نیابد و در یادگیری وی ایجاد اختلال کند. به طور کلی علائم هیجانی افسردگی در کودکان به صورت غمگینی، کناره گیری یا انزوای اجتماعی، شکایت های جسمانی، کم اشتهایی یا پراشتهایی، بی اختیاری ادرار یا بی اختیاری مدفوع، بی میلی برای رفتن به مدرسه و کاهش عملکرد مدرسه بروز می یابد. در مورد علل افسردگی می توان گفت گاه ممکن است علت افسردگی به سادگی شناسایی شود، مثلاً هنگامی که والدین یک کودک طلاق می گیرند. یا ممکن است علت، کمتر آشکار باشد و تشخیص آن نیز دشوار باشد. ممکن است افسردگی برخی کودکان واکنش به یک عامل استرس زای خاص نباشد بلکه افسردگی مزمن باشد که این افسردگی می تواند یک سال به طول انجامد. در اینجا آنچه بسیار حائز اهمیت است، این است که افسردگی می تواند تاثیر بسزایی بر نارسایی های یادگیری و عملکرد تحصیلی کودک داشته باشد و اغلب کودکان افسرده دوره های افت تحصیلی را تجربه می کنند. از سوی دیگر، نارسایی ها و اختلالات یادگیری که شامل نارسایی در زبان شفاهی، نارسایی در خواندن، نارسایی در نوشتن و نارسایی در ریاضی است نیز می تواند پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را تحت تاثیر قرار دهد و منجر به اختلال هیجانی چون افسردگی در دانش آموز شود. امروزه بسیاری از پژوهشگران دریافته اند که دانش آموزان مبتلا به نارسایی های یادگیری در مقایسه با همکلاسی های خود، افسردگی بیشتری را تجربه می کنند.
طبق تحقیقات به عمل آمده، کودکانی که برای درمان افسردگی به مراکز سلامت روانی ارجاع می شوند، به طور مشابهی در مقایسه با سایر کودکان بدون افسردگی، دارای میزان بالاتری از ناتوانی های یادگیری هستند. در مورد علل وجود افسردگی در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری می توان گفت زمانی که این دانش آموزان قادر نیستند شکست های ناشی از نارسایی های یادگیری خود را تحمل کنند یا با این نارسایی ها سازگاری پیدا کنند، احساس درماندگی و ناامیدی می کنند مثلاً دانش آموزی که اطرافیان، وی را «تنبل» یا «کودن» می خوانند، نهایتاً ممکن است به خودانزجاری برسد و همین امر باعث افسردگی در وی شود. علاوه بر این، دیدگاه دیگران به کودک مبتلا به ناتوانی یادگیری نیز می تواند بر شدت احساس شرمندگی و در نتیجه افسردگی دانش آموز بیفزاید. گاه ممکن است آموزگاران و همچنین مشاوران حمایتی با دانش آموز مبتلا به نارسایی یادگیری به گونه یی صحبت کنند که حاکی از ناتوانی او باشد یا گمان کنند نارسایی های کودک توانایی انجام فعالیت های کلاسی همانند همسالانش را به وی نمی دهد. این گونه توجه منفی به نقاط ضعف دانش آموز می تواند بر دیدگاه سایر همکلاسی ها نیز اثر بگذارد که به نوبه خود منجر به انزوا یا طرد شدن بیشتر دانش آموز ناتوان می شود. به طور کلی دریافت خدمات خارج از کلاس به علت نارسایی های یادگیری، برچسب خوردن و شناسایی شدن به عنوان دانش آموزی متفاوت، از جمله عواملی هستند که احساس افسردگی و انزوای دانش آموز را افزایش می دهند. همچنین نوع نارسایی یادگیری نیز بر احتمال افسردگی تاثیر دارد. برای نمونه ممکن است نارسایی های اساسی زبان در ارتباط های اجتماعی مداخله کند که این امر مشکلاتی را در مهارت های اجتماعی موجب شده و اعتماد به نفس دانش آموز را به همراه خواهد داشت. اذیت و آزار همکلاسی ها از ویژگی های طبیعی دوران کودکی است.
داشتن یک تفاوت بارز با سایر کودکان مانند یک نارسایی یادگیری خود می تواند زمینه دائمی آزار و اذیت و تمسخر همکلاسی هایش را فراهم کند. روی هم رفته افسردگی نه تنها یک حالت عاطفی هیجانی مربوط به احساس غمگینی، ناکامی و کمبود انرژی است بلکه یک حالت شناختی است که الگوهای فکری آن به تداوم افسردگی می انجامد. به عنوان مثال احساس ناامیدی دانش آموز توسط افکاری همچون «هیچ کس مرا دوست ندارد» یا «من هرگز دوستی نخواهم داشت» تداوم می یابد. در نتیجه دانش آموز ممکن است از بقیه کناره گیری کند که این امر حالت انزوای وی را شدت می بخشد. گاه این احتمال وجود دارد که دانش آموز ناتوان در یادگیری در مورد خود استدلال نادرست به کار برد و مثلاً نتیجه گیری کند که «کودن» است، در نتیجه دست از تلاش برداشته و نمرات پایینی دریافت می کند که این امر به خودی خود دیدگاه دانش آموز ناتوان را تایید می کند و موجب افسردگی بیشتر در وی می شود. به طور کلی اغلب کودکان افسرده یی که دچار نارسایی یادگیری نیز هستند، در زمینه تحصیلی ادراک پایینی از خود دارند که همین ادراک ضعیف از خود پیشرفت تحصیلی آنان را کاهش می دهد. دانش آموزان افسرده مبتلا به نارسایی های یادگیری معمولاً بر پیشرفت های خود تمرکز نمی کنند یا خودشان را بر آنچه به درستی انجام می دهند (تکالیف درسی) تشویق نمی کنند که این موضوع نتیجتاً باعث می شود دانش آموز دارای نارسایی یادگیری از توانایی های خود ناامید شود.
منبع: سایت روان پژوه
*امیرحسین ارژنگی*
- لینک منبع
تاریخ: دوشنبه , 09 مرداد 1402 (14:44)
- گزارش تخلف مطلب