سبکهای رهبری
در دنیای کنونی بدیهیست که وجود رهبری مناسب برای هر سازمان ضروری است. بااینحال، آنچه از اصطلاح رهبری درک میشود امروزه تغییر محسوسی کرده است(Kjellström et al., 2020). رهبران فعلی و آینده باید تعادلی بین ارکان فردی مانند اهداف محیطی، اجتماعی و اقتصادی که به هم مرتبط هستند، بیابند. بنابراین عواملی مانند تغییرات در محیط کار و الزامات جدید ذینفعان سازمان، بر نحوه رهبری سازمانها به سبکهای جدید تأثیر میگذارد(Klarin, 2018).
1) رهبری پایدار: این نوع سبک رهبری نوآوری و به اشتراکگذاری ایدههای جدید را ترویج میکند؛ بر یادگیری و بهبود مستمر تمرکز کرده و از خطاها به شیوهای غیر تنبیهی استقبال میکند(Burawat, 2019; Iqbal et al., 2020; Sulasmi et al., 2020). رهبری پایدار بهعنوان رهبری بسیار مؤثر برای مقابله با چالشهای محیطی توصیهشده است(Kantabutra & Punnakitikashem, 2020). پشتیبانی از تولید ایده، اشتراک دانش، روابط طولانیمدت، رفتارهای اخلاقی و اجتماعی مسئولیتپذیر ویژگیهای اصلی رهبران پایدار هستند. بهطور خاص رهبران پایدار کارکنان را برای به اشتراک گذاشتن ایدههای جدید و آغاز فعالیتهای نوآورانه الهام میبخشند و انگیزه میدهند که منجر به توسعه مستمر در سطح سازمانی میشود. چنین اقداماتی همچنین رفتارهای مثبت کارکنان را نسبت به ابتکارات نوآوری تضمین میکند. رهبران پایدار با ترویج به اشتراکگذاری دانش در سازمانها، توانایی تفکر خارج از چارچوب زیردستان را افزایش میدهند. رهبران پایدار همچنین با ارائه اعتمادبهنفس و حمایت از پیروانشان برای ایجاد ایدههای جدید، نوآوری را ترویج میکنند(Iqbal & Ahmad, 2021).
2) رهبری تحولآفرین: یک رهبر تحولآفرین تفکر پیروان را بهگونهای متحول میکند که آنها چشمانداز سازمان را طوری اتخاذ کنند که گویی آن چشمانداز متعلق به خودشان است؛ این تحول باعث میشود که کارکنان بر علایق خود غلبه کرده و برای اهداف جمعی تلاش میکنند. چهار بعد رهبری تحولآفرین مطرحشده است که عبارتند از 1) نفوذ ایدهآل، 2) انگیزه الهامبخش، 3) رفتار تحریکفکری، و 4) توجه فردی (Burawat, 2019; Jiang et al., 2017; Patiar & Wang, 2016; Sapta et al., 2021). نفوذ ایدهآل به میزان درگیری یک رهبر به ارتقای پیروان برای ایجاد اعتماد و پیروی از رهبر است. انگیزه الهامبخش مشخص میکند که رهبر تا چه حد چشماندازی برای ایجاد انگیزه در پیروان ارائه میدهد. تحریک فکری مشخص میکند که رهبر تا چه حد پیروان را تشویق میکند تا خود را به چالش بکشند. در نهایت، توجه فردی مشخص میکند که رهبر تا چه حد به نیازهای فردی پیروان اهمیت میدهد. رفتار رهبران تحولگرا پیروان را برای دستیابی به اهداف محیطی برمیانگیزد و پیروان را برمیانگیزد تا فراتر از سطوح مورد انتظار عمل کنند(Rizvi & Garg, 2020; Singh et al., 2020).
3) رهبری زیستمحیطی: این نوع رهبری دارای ارزشهای زیستمحیطی قوی بوده و شیوههای زیستمحیطی را ترویج میکند و بر ذینفعان داخلی و خارجی تأثیر میگذارد(Su et al., 2020). بنابراین رهبری زیستمحیطی بهعنوان قابلیتها یا اقداماتی که ذینفعان داخلی و خارجی را برای دستیابی به اهداف زیستمحیطی پایدار ارتقاء میدهد، تعریف میشود(Jang et al., 2017). در مقایسه با سایر سبکهای رهبری، این سبک رهبری ارزشهای محیطی قویتری را برجسته میکند، که در طول فرآیندهای سازمانی، فعالیتها و شبکهسازی مرتبط نیز اجرا میشود. همچنین رهبری زیستمحیطی به توانایی تأثیرگذاری بر افراد و بسیج سازمانها برای دستیابی به هدف پایداری اکولوژیکی بلندمدت تعریف شده است(Boiral et al., 2009).
4) رهبری اخلاقی: رهبران اخلاقی رفتار مناسب هنجاری را از طریق اقدامات شخصی و روابط بین فردی تقویت کرده و چنین رفتاری را از طریق ارتباط دو طرفه و تصمیم گیری برای پیروان ترویج میکنند(Ren et al., 2020; Siddiquei et al., 2021; Wang et al., 2017). رهبری اخلاقی حول احترام و ایمان به اخلاق، باورها و ارزشها پذیرفتهشده میچرخد. حقوق و حیثیت افراد دیگر را در نظر میگیرد. اعتماد، ایمان، انصاف، صداقت و توجه از عناصر اصلی رهبری اخلاقی هستند. در تعریف رهبری اخلاقی، اخلاق به ارزشها و اخلاقیاتی اطلاق میشود که یک فرد یا یک جامعه بهعنوان یک کل آن را معقول میداند که حاضر است از آنها پیروی کند. بنابراین انتخاب یک رهبر اخلاقی نیز تحت تأثیر اخلاق اوست(Kumar, 2018). لذا رهبری اخلاقی یک ساختار سطح بالاتری است که ادراکاتی مانند صداقت، انصاف و مسئولیتپذیری را در برمیگیرد. مؤلفههای رهبری اخلاقی شامل انتظار سازگاری بین ارزشهای مورد حمایت یک سازمان و سیاستهای رسمی آن است (Eisenbeiss et al., 2015).
5) رهبری مسئولانه: سبکی از رهبری است که در آن رهبر از طریق تصمیمگیری گفتمانی، راهحلهای توافقی را پیدا میکند(Javed et al., 2020). بر ایجاد رابطه و اشتراکگذاری متقابل تمرکز دارد. رهبری مسئولانه بهعنوان یک پدیده رابطهای و اخلاقی است که در فرآیندهای اجتماعی تعامل با همه ذینفعان مربوطه رخ میدهد(Liao & Zhang, 2020)؛ به این معنا که رهبری مسئول، ادعاهای مختلف همهی ذینفعان را مطابق با منشور اخلاقی سازمان میسنجد و میان آن توازن برقرار میکند؛ سپس برای ایجاد و حفظ روابط پایدار و قابلاعتماد با ذینفعان، باهدف دستیابی به توسعه پایدار سازمان و جامعه تلاش مضاعفی را از خود نشان میدهد. هدف رهبری مسئولانه ایجاد روابط سودمند متقابل با ذینفعان درون و بیرون سازمان از طریق انجام فعالانه مسئولیت اجتماعی سازمان، بهمنظور تحقق منافع متقابل و اهداف مشترک است(Song et al., 2009).
6) رهبری خدمتگزار: بر مبنای این سبک رهبری، رهبر خدمتگزار شخصیتی نوعدوست را به نفع پیروان به تصویر میکشد و با فراهم کردن فرصتهایی برای تجربه و بهبود شرایط مادی و معنوی آنها به سمت رشد و یادگیری سوق میدهد(Darvishmotevali & Altinay, 2022; Siddiquei et al., 2021). درواقع رهبر خدمتگزار کسی است که هدفش خدمت به پیروان و اطمینان از برآوردهشدن نیازهای آنها است(Eva et al., 2019). یکی از ویژگیهای بسیار مهم رهبران خدمتگزار که آنها را از سایر رهبران متمایز میکند، مراقبت و توجه به جامعه است. رهبران با توجه به دیدگاه کلنگر خود نسبت به سازمان، محیط و جامعه در ارائه پشتیبانی، هدایت و منابع برای پیروان نقش فعالی دارند. لذا رهبران خود را بهعنوان الگوی ایفای مسئولیتهای اجتماعی معرفی میکنند. رهبران خدمتگزار درک مثبت پیروان خود را از رفتارهایی با الگوبرداری از ارزشهای محیطی افزایش میدهند(Ying et al., 2020).
7) رهبری اصیل: رهبری اصیل فراتر از اصالت رهبر بهعنوان یک شخص بوده و روابط معتبر و پایدار با پیروان را در برمیگیرد. مشخصه این روابط عبارتند از: الف) شفافیت و اعتماد، ب) هدایت پیروان به سمت اهداف شایسته، و ج) تأکید بر توسعه پیروان(Chang et al.,2020). رهبر با وفادار بودن به باورها و ارزشهای اصلی خود و نشاندادن رفتار اصیل، رشد پیروان را تا مدتزمانی که آنها هم رهبر بشوند، تقویت مینماید(Gardner et al., 2005). رهبران معتبر همچنین میتوانند از حالتهای روانشناختی مثبتی که همراه با عزتنفس بالا هستند؛ مانند اعتمادبهنفس، امید و انعطافپذیری الگوبرداری کرده و توسعه این حالات را در پیروان خود ارتقاء دهند. علاوه بر این آنها از دیدگاههای اخلاقی مثبتی برای الگوبرداری استفاده میکنند، زیرا از طریق گفتار و کردار خود با شاخصها و معیارهای اخلاقی بالا ارتباط برقرار مینمایند(May et al., 2003).
8) رهبری ارزشمحور: درواقع رهبری ارزشمحور بیان میدارد که رهبران باید پایهای قوی از ارزشها، اصول یا اخلاق شخصی داشته باشند. تفکر تکرارشونده دیگر این است که ارزشهای رهبر باید ارزشهای سازمان را منعکس کند که به اعضای سازمان منتقل میشود یا حداقل توسط آنها مورد پذیرفته قرار میگیرد(Graber & Kilpatrick, 2008). علاوه بر این، رهبری مبتنی بر ارزش یک فرآیند نفوذ پویا و تعاملی ایجاد میکند که در آن اعضای سازمان یکدیگر را برای کمک به دستیابی به اهداف تیمی و سازمانی یاری میکنند؛ بنابراین رهبر باید از اتکا به کدهای اخلاقی و بیانیهی مأموریت سازمان فراتر رود(Manz et al., 2010).
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 10 مرداد 1402 (11:14)
- گزارش تخلف مطلب