امروز شنبه 08 اردیبهشت 1403 http://bitcoin.cloob24.com
0

طرح منظم نظریه برخاسته از داده ها بر استفاده از مراحل تحلیل داده ها از طریق کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی تاکید دارد.

کدگذاری باز

فرآیند تحلیلی دادهها با کدگذاری باز آغاز می شود. کدگذاری باز فرآیندی تحلیلی است که طی آن مفاهیم شناسایی شده و ویژگیها و ابعاد مربوط به هر مفهوم کشف می شوند. در کدگذاری باز، وقایع یا چیزهای مشاهده شده در دادهها نامگذاری می شوند و بر فهم مشخصههایی تمرکز می شود که موچب منحصربه فرد شدن وقایع شده است. در کدگذاری باز، دو فعالیت کلیدی شامل مفهوم سازی و مقوله بندی وجود دارد. شکل گیری یک نظریه با مفهوم سازی آغاز می شود. مفهوم سازی به کوشش محقق برای کاوش عمیق در یک مشاهده، جمله، پاراگراف یا یک صفحه و برگزیدن یک نام برای هر رویداد یا اتفاق اطلاق می شود. نام گذاری پدیده ها به محقق کمک می کند تا وقایع، ایده ها یا رویدادهای مشابه را تحت عنوانی واحد یا در قالب دسته ای واحد گروه بندی کند. اسامی داده شده به پدیده ها باید موقتی فرض شوند، زیرا معمولا با تحلیل بیشتر مشاهدات این نامها اصلاح شده یا تغییر می کند. نکته ی کلیدی در هنگام مفهوم سازی این است که پدیده ها بلافاصله نام گذاری شوند. ضمن آنکه به پدیدههای مشابه باید اسامی یکسانی داده شود. پدیده هایی که برای آنها اسمی انتخاب می شود را اصطلاحا مفهوم می نامند. مفاهیم زیربنای نظریه به حساب میآند. یکی از نکات مهم در تخصیص اسامی به مفاهیم واضح بودن آنها برای محقق است. رعایت این موضوع باعث می شود تا محقق مفاهیم را به راحتی به خاطر بیاورد و در حین یادداشت برداری قادر به تشریح آنها با جزئیات بیشتری شود.

هنگامی که داده ها باز شد و مفاهیم از درون آنها سر برآورد، محقق به دنبال مصداق هایی می گردد که بتواند با کمک آنها، مفاهیم را در قالب مقوله هایی دستهبندی کند. طبق دیدگاه اشتراوس و کوربین(1998) برخی از مفاهیم را می توان در قالب مقوله ای که از انتزاع بالاتری نسبت به آن مفاهیم برخوردار است، دسته بندی کرد. به کمک مقوله ها می توان چیزهای در حال وقوع را توصیف کرد. هنگامی که یک مقوله شناسایی شد، محقق تمرکز خود را به سمت فهم ویژگی ها و ابعاد خاص آن مقوله سوق می دهد. ویژگی های یک مقوله نمایانگر مشخصه های عمومی یا خاص هستند که برای شناسایی آن مقوله با یکدیگر ترکیب شدهاند.

در کدگذاری باز، با تفکیک اطلاعات کیفی جمع آوری شده، به شکل بندی مقوله ها اقدام می شود. در این مرحله با تحلیل داده های گردآوری شده از مصاحبه ها، مشاهده ها، یادداشت های روزانه و یادداشتهای فنی(حاصل از عملیات میدانی) مقوله های اصلی و مقوله های فرعی استخراج می شوند. کدگذاری باز تا مرحلهی اشباع مقوله ها و در قالب یک فرآیند زیگزاکی(رفت و برگشتی) ادامه مییابد.

سه شیوه برای انجام کدگذاری باز وجود دارد. نخست، فرد می تواند به تحلیل سطر به سطر اولین مشاهده یا مصاحبه بپردازد. در این حالت، که موثرترین شیوه برای تولید سریع مقوله ها و تولید مبانی نمونه گیری های نظری آتی است، محقق بر تحلیل کلمه به کلمه مصاحبه ی پیاده شده تمرکز می کند. شیوه ی دوم، فرد ممکن است کدگذاری را در سطح جملات و پارگرافها انجام دهد. در حین انجام این شیوه از کدگذاری باز، محقق از خود در مورد ایده ی اصلی نهفته در جمله یا پاراگراف می پرسد و پس از شناسایی این ایده، نامی را برای آن انتخاب می کند. در شیوه ی سوم، محقق با تحلیل کلی سند به دنبال کسب فهمی عمومی از آن است.

در این تحقیق، محقق کدگذاری باز را با خواندن چندباره ی مصاحبه های پیاده‎شده آغاز می کند تا از این طریق به فهم کلی از مصاحبه ها دست یابد. سپس، بخشهای مختلف هر مصاحبه خوانده می شود و با ایدهی کلی حاصل از مطالعه ی با مصاحبه مقایسه می شود. در ادامه محقق کار را با تحلیل تکتک کلمات، عبارات، جملات و پاراگراف‎ها ادامه می دهد.

کدگذاری محوری

هدف از کدگذاری محوری تلفیق دادههایی است که در مرجله کدگذاری باز خرد شدهاند. در کدگذاری محوری، یکی از مقوله های کدگذاری باز به عنوان مقوله یا پدیدهی اصلی انتخاب شده و در مرکز فرآیند قرار می گیرد و سپس سایر مقوله ها(زیرمقوله ها) به آن ربط داده می شود. طبق نظریه اشتراوس و کوربین(1998)، پدیده اصلی عنوانی است که می توان به پاسخ سوال «اینجا چه در حال رخ دادن است؟» نسبت داد. کدگذاری محوری ربط دادن مقوله ها به زیر مقوله ها در امتداد ویژگی ها و ابعاد مترتب بر آن است. در این تحقیق، برای انجام کدگذاری محوری، از مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین(1998) در تحلیل ها استفاده می شود. این مدل بر سه عنصر تحلیل شرایط، کنش/واکنشها، و پیامدها تمرکز دارد. شمای کلی از کدگذاری محوری بر اساس مدل پارادایمی به صورت زیر است.

شرایط به مجموعه وقایعی اطلاق می شود که مباحث، موقعیت ها، و مسائل مترتب بر پدیدی مورد بررسی را خلق می کنند. در یک موقعیت معین، شرایط محقق را در تبیین چرایی و چگونگی پاسخگویی افراد یا سازمانها به موقعیتی خاص یاری می کند. شرایط می توانند از زمان، مکان، فرهنگ، قوانین، مقررات، اعتقادات، اقتصاد، قدرت، عوامل جنسیتی، شرایط اجتماعی و سازمان ها نشات بگیرد.

در نظریه برخاسته از داده ها شرایط بر سه نوع است. نخست، شرایط علی که بیانگر وقایع یا اتفاقاتی است که مستقیما بر مقوله یا پدیده تاثیر می گذارند و موجب وقوع یا توسعه پدیده می شوند. دوم، شرایط مداخله گر که بر وقایعی دلالت دارد که موجب تغییر در شدت اثرگذاری شرایط علی می شوند. شرایط مداخله گر ماهیتا به صورت اقتضایی و غیرمنتظره ظاهر می شوند. سرانجام، شرایط زمینه ای الگوهای پایداری هستند که با زمان و مکان خاص عجین شده اند و مجموعه موقعیت هایی را ایجاد نموده اند که افراد و سازمان ها تحت این موقعیت ها از خود کنش/واکنش نشان می دهند. شرایط زمینه ای یک پدیده اساسا مختص همان پدیده هستند.

کدگذاری محوری با مرتبط ساختن پدیدهی اصلی (محوری) به زیرمقوله های مترتب بر آن، سعی در افزودن عمق و ساختار به یک مقوله دارد. این روابط می توانند با اتکا به شواهدی تجربی از شرایط علی، شرایط مداخله گر، شرایط زمینه ای، کنش ها/واکنش ها(راهبردها و تاکتیک ها)، و پیامدها شرح داده شوند. توسعه ی بیشتر مقوله ها و زیر مقوله ها در کدگذاری محوری مستلزم توسعه و پالایش عناصر نظری کلیدی است. این عناصر نمایانگر اجزای نظریه ی کلی در حال ظهور هستند.

کدگذاری انتخابی

اگر چه کدگذاری باز و محوری زیربنای نظریه را شکل می دهند، این دو نوع کدگذاری قادر به ارائهی چارچوبی بزرگتر برای روابط موجود در یک نظریهی کلی نیستند. در کدگذاری باز، محقق پیش از آنکه به تعیین نحوهی تغییرات و نوسانات مقولهها در قالب ابعاد مترتب بر آنها بپردازد، درصدد تولید مقوله ها و ویژگی های مترتب بر آنهاست. در کدگذاری محوری نیز، محقق به شکلی نظام یافته به دنبال توسعهی مقولهها و ربط دادن مقوله ها به زیرمقوله های مترتب بر آنهاست. کدگذاری انتخابی دو مرحله کدگذاری پیشین را با یکپارچه سازی و پالایش مقوله ها در چارچوبی نظری تکمیل می کند. در یکپارچه سازی، مقوله ها حول پدیده ی اصلی یا محوری سازماندهی می شوند. پدیدهی اصلی مقولهای است که به عنوان تنهی اصلی چارچوب نظری مطرح است. دیگر، مقوله های عمده، که از آنها می توان به عنوان زیرمقوله های پدیده ی اصلی یاد کرد، با استفاده از جملات و عبارات تبیینی به پدیدهی اصلی ربط داده می شوند. هنگامی که نظریه ی کلی آماده شود، محقق با حذف زوائد از مقوله ها و بسط مقوله هایی که تا پیش از این به خوبی به آنها پرداخته نشده بود، به پالایش نظریه می پردازد. آخرین مرحله از کدگذاری انتخابی به اعتبارسنجی مدل اختصاص دارد. اساسا اعتبارسنجی مدل از طریق مقایسهی نظریه با داده های خام صورت می گیرد.

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه