زیمل و نابرابری اجتماعی
در بحث نابرابری اجتماعی همیشه مثلث مارکس، وبر، دورکیم مطرح میشوند که اولی اساس نابرابری را در اقتصاد و کنترل ابزار تولید میبیند. و جامعه را به دو دسته تقسیم میکند: اول آنها که مالک ابزار تولیدند و دوم آنها که فاقد این ابزارند. او با بررسی تغییرات تاریخی، مبارزه طبقاتی را طرح میکند و با خوشبینی جامعه آینده را، سوسیالیست و نهایتاً کمونیست پیشبینی میکند.
وبر بنیانهای نابرابری را متکثرتر میبیند. او اساس نابرابری را در قدرت بررسی میکند که در سه موضوع طبقه، منزلت و حزب خلاصه میشوند. آنچه آینده را میسازد، بوروکراسی عقلانی است که همچون قفسی آهنین جامعه را اسیر خود میکند.
دورکیم نابرابری را ناشی از تقسیم کار اجتماعی میداند. او نابرابری اجتماعی را همچون نابرابری فردی فینفسه امری مذموم تلقی نمیکند بلکه آن را لازمه همبستگی ارگانیک میداند. آنچه نابرابری را به امری مذموم بدل میکند، شکل آنومیک یا نابهنجار تقسیم کار است. دورکیم معتقد است با ایجاد گروههای شغلی و حرفهای، و ایجاد دموکراسی و فرصتهای برابر، میتوان به آینده بهتر امیدوار بود.
زیمل این مثلث را به چهارگوش تبدیل میکند. اگرچه ممکن است وزن او به اندازهای نباشد که آن را به مربع تبدیل کند! زیمل نابرابری را از بعد فرهنگی بررسی میکند.
- لینک منبع
تاریخ: یکشنبه , 08 مرداد 1402 (08:29)
- گزارش تخلف مطلب