نظریه طبقات اجتماعی دیویس و مور
1-اختلاف و وابستگی کارکردی دو بخش در یک سیستم هستند. با افزایش تضاد، خصومت و خشونت در درجه پایینی قرار می گیرند(به ظاهر متضاد به نظر میرسند)
2- واین (تضاد وکاهش خصومت و خشونت)به این دلیل است که با افزایش تضاد:
الف) سطح ابداع و نوآوری و خلاقیت بخشهای مختلف سیستم بالا می رود
شوند polarizeب) دشمنی و عداوت رها می شود قبل از اینکه بخشهای مختلف سیستم
ج)تنظیمات هنجاری روابط تضاد ارتقا پیدا می کنند
Realistic issuesد) افزایش آگاهی ها در مورد
ه)افزایش میزان پیوستگی اعضا در بین بخشهای سیستم
نتیجه گیری
کوزر بینش اولیه گئورگ زیمل را گرفته و آن را بسط داده است. در آن زمان کارکردگرایی کوزر یک اصلاحیه مهم برای اکثر رویکردهای دیالکتیکی الهام گرفته از مارکسیسم را ارایه داد. هیچ کدام از ایدههای کوزر به این که با یک زبان کارکردگرایی بیان گردند، احتیاج ندارند، ولی تاکتیک آن موفق بود و کوزر را جهت ادعای یک جایگزین برای جامعه شناسی مارکسیستی ناتوان کرد. امروزه نظریات زیمل و کوزر در درون نظریات فرآیندهای تضاد که زبان کارکردگرایی را رها ساخته اند، یکی شده اند و به سختی می توان مفروضات کارکردی را به صورت واضح در هر یک از نظریات تضاد معاصر مشاهده نمود.
دکتر علی میرزا محمدی
- لینک منبع
تاریخ: یکشنبه , 08 مرداد 1402 (18:14)
- گزارش تخلف مطلب