اختلال سلوک در کودکی، بزهکاری در بزرگسالی
تحقیق یکی از ابزارهای مهمی است که در توجیه و علتیابی رفتارهای انسانی مورد استفاده محققان قرار میگیرد. نتایج تحقیقات گاه توانسته است مسیر زندگی بشر را تغییر داده و جوامع را در حرکت به سمت جلو رهنمون سازد. گاه این نتایج نکتههای به ظاهر کوچک؛ ولی بسیار اساسی را به همراه داشته که ضرورت توجه به آنها را نمایان میساخته است. تحقیقات در باب خشونت گرایی افراد نیز محققان را به سمت دوران کودکی سوق داده است.
محققان دانشگاه کاردیف در ولز با مطالعه بر روی 17 هزار و 500 فرد، عادت آب نبات خوردن آنها در کودکی و سوء پیشینه جزایی آنها در بزرگسالی را مورد بررسی قرار دادند.
نتایج این تحقیقات نشان داد احتمال بروز رفتارهای خشونت طلبانه در 34 سالگی در کسانی که در دوران کودکی هر روز شکلات و آب نبات میخوردند 69 درصد و این احتمال در بین کسانی که به صورت یک عادت روزانه در کودکی آب نبات نمیخوردند 42 درصد بود.
این دانشمندان در این خصوص اظهار داشتند: این ارتباط از دلایل بیولوژیکی مثل حضور مواد مخدر شیمیایی در آب نباتها نشأت نگرفته است؛ بلکه بیشتر به شکل آموزش رفتاری ناصحیح مربوط میشود. دادن مرتب شکلات و آب نبات به کودکان به آنها یاد میدهد که برای به دست آوردن چیزی نیاز به اصرار بیش از حد است و این میتواند آنها را به رفتارهای ناهنجار رهنمون کرده و در پایان آنها را به بزهکاری وادار کند.
به گفته این محققان، این مسئله میتواند دلیل دیگری نیز داشته باشد، به طوری که دادن آب نبات زیاد به کودک اغلب به معنی آن است که کودک عصبی، ناآرام و خشونت طلب است. در حقیقت والدین برای آرام کردن کودکان عصبی خود به عنوان جایزه به آنها مقدار زیادی آب نبات و شکلات میدهند.
به نظر میرسد تشخیص و درمان عصبیت و خشونت طلبی در کودکی میتواند از منظر پیشگیری از وقوع بزه، در بزرگسالی این کودکان مؤثر واقع شود. برخی روانپزشکان معتقدند کودکانی که اختلال سلوک دارند اگر تشخیص داده نشوند، در 40 درصد موارد، شخصیت ضد اجتماعی پیدا میکنند.
بزهکاری کودکان از نگاه یک مسئول قضایی
مستشار دادگاه تجدیدنظر و مسئول دفتر حمایت از حقوق زنان و کودکان استان اصفهان به خبرنگار گفت: بررسی پروندههای قضایی، این قضیه را به اثبات می رساند که رفتار والدین با کودک نقش حیاتی در آینده وی دارد.
منصور احمدی اظهار داشت: اختلاف والدین با هم، خشونت و سخت گیری آنها نسبت به کودک، تحقیر مستمر کودک از سوی والدین و بزرگترها و طرد شدن کودک از سوی اعضای خانواده از عواملی است که منجر به بروز جرم زایی در کودکان می شود.
به گفته وی، اعتیاد والدین، تنبیه بدنی کودک، طلاق، ازدواج های اجباری، نبود امنیت در خانواده، اعمال کنجکاوی های بیجا نسبت به کودک، وجود ناپدری و نامادری، مشکلات تحصیلی، تبعیض بین اطفال، عدم تأمین نیازهای عاطفی فرزندان، فقر فرهنگی و آزار روانی کودکان نیز در بسیاری موارد منجر به بزهکاری کودک می شود.
مسئول دفتر حمایت از حقوق زنان و کودکان استان اصفهان افزود: معمولاً کودکانی که ما با آنها سر و کار داریم، سرخورده اند و این سرخوردگی روحیه انتقام گیری را در کودکان بزهدیده تقویت می کند.
وی علت بخشی از این سرخوردگی را خانواده و علت بخش دیگر را اجتماع دانست.
احمدی خاطرنشان کرد: در برخورد با کودکان بزه دیده نباید دچار افراط و تفریط شد.
؛ مانع خشونت گرایی کودک
یک روانپزشک و خانواده درمانگر معتقد است: عزت نفس و خودباوری از کودکی، توسط والدین و اطرافیان شکل میگیرد و ایجاد میشود. برای مثال اگر کودکی در محیط پر از ترس بزرگ شود، میآموزد که بترسد و یا اگر در محیط پر از تشویق بزرگ شود، میآموزد که اعتماد کند. عزت نفس کودکان از نوع نگرش و رفتاری که دیگران نسبت به او دارند، میتواند شکل بگیرد.
دکتر سامرند سلیمی میگوید: رفتارهایی چون طرد کردن، عدم محبّت، عدم توجّه، غفلت، جدی نگرفتن، گوش ندادن، عدم احترام، تحقیر، تمسخر، سرزنش، تهدید، مقایسه، توجه به نکات منفی، انتظارات بیش از حد و بدرفتاری باعث کاهش عزت نفس در کودک میشود.
به گفته وی، رفتارهایی چون پذیرش، احترام، محبّت، توجّه، جدی گرفتن، احساس تعلق، تشویق، حمایت، تحسین، احساس ایمنی و انتظارات مناسب موجب افزایش عزت نفس در کودک میشود
روانشناسان عزت نفس را احساس ارزشمند بودن که از طریق مجموعه افکار، عواطف، احساسها و تجربهها بدست میآید، به نحوی که فرد خود را توانمند، با کفایت و موفق میداند، تعریف کرده اند.
واکنش والدین در برابر لجبازی کودکان
بسیاری از والدین تجربههای زیادی از لجبازیهای کودکانشان، هنگامی که به خواستههایشان نمیرسند، دارند.
سلیمی مهمترین علت لجبازی کودکان را رفتارهای والدین می داند و عقیده دارد اگر آن رفتارها اصلاح شود از لجبازی کودکان کاسته میشود.
این روانپزشک میگوید: لجبازی مجموعه رفتارهایی است ازقبیل کوبیدن پا به زمین، جیغ زدن، پرتاب کردن وسایل خانه، گریه کردن با صدای بلند که کودکان برای رسیدن به خواستههایشان انجام میدهند.
به گفته وی، شروع لجبازی سن خاصی ندارد؛ اما در کودکان 2 ساله به شدت شروع میشود و تا زمانی که 2 سال را تمام کنند و وارد 3 سالگی شوند ادامه مییابد. همچنین لجبازی تا آخر 3 سالگی بیشتر میشود.
به بیان این استاد دانشگاه، شیوع لجبازی بیشتر بین سن 2 تا 5 سالگی است؛ زیرا کودکان به دنبال هویت، استقلال و خودباوری هستند و با لجاجت خود میخواهند به والدین بگویند کارها آن طوری پیش میرود که من میخواهم.
لجبازی کار دستمان میدهد
به بیان این روانپزشک در بعضی از کودکان این لجاجت و باور تا زمان بزرگسالی ادامه دارد، مثلاً وقتی کودکی بزرگ میشود و پشت ماشین مینشیند، درهنگام تصادف به علت مسائل جزئی با دیگران گلاویز میشود، در حالی که با یک معذرت خواهی مشکل حل میگردد؛ اما به علت همین لجبازی کار به دعوا کشیده میشود.
جمله توجه والدین را بدست آورد.
وی تصریح کرد: روش دیگری که برای کاهش لجبازی در کودک مؤثر است، این که در هنگام لجبازی کودک را به محل دیگری ببرید مثلاً اگر در فروشگاه هستید او را بیرون از فروشگاه ببرید و به او بگویید جیغ بزند و یا گریه کند. بعد از اتمام این کار دوباره او را به داخل فروشگاه ببرید.
تشویق کودکان با جملههای مثبت
این روانپزشک در خصوص تشویق کودکان میگوید: وقتی کودک با رفتار پذیرفتهای خواستهاش را با والدین در میان میگذارد، والدین باید از واژهها و جملههای مثبت مثل تحسین و تشویق استفاده کنند. نباید کج خلقی و لجاجت کودک روی تصمیمات والدین اثر بگذارد؛ بلکه والدین باید به لجبازی کودکان بیاعتنا باشند تا این رفتار در آنها کاسته شود. والدین نباید کودکان را در موقعیت لجبازی قرار دهند مثلاً هنگامیکه هوا گرم و کودک خسته است نباید او را ساعتها در بازار چرخاند؛ زیرا کودک در موقعیت لجبازی و عصبانیت قرار میگیرد و این امر باعث تحریک کودک به لجبازی میشود.
بهتر است هنگامیکه والدین کاملاً عصبانی هستند کودک خود را دعوا نکنند؛ بلکه برای تنبیه کودک باید تظاهر به عصبانیت کرد؛ زیرا کودک در عمق نگاه عصبانی شما باید نگاه گرم و مهربان و حس واقعی شما نسبت به خود را پیدا کند که این نگاه برای کودک بسیار مهم است؛ زیرا با همین نگاه هویت و خودباوری در ذهن او شکل میگیرد.
توصیههای روانشناسان
به عقیده روانشناسان، برای ایجاد در فرزندان بهتر است به آنها کمک شود تا بیاموزند که هیچ انسانی شبیه دیگری نیست. والدین باید به کودک خود اینگونه اندیشیدن را بیاموزند:
برخی راهکارهای توصیه شده برای والدین در راستای افزایش اعتماد به نفس کودکان و نوجوانانشان به شرح زیر است:
- همیشه به یاد داشته باشید که او یک کودک است و از او به اندازه سن، هوش، توانایی و مهارتهایش انتظار داشته باشید. از طرف دیگر به تفاوتهای فردی او توجه کنید و هرگز او را با سایر کودکان مقایسه نکنید.
- همیشه به او گوشزد کنید که در هر شرایطی حتی در شرایط بسیار سخت و ناگوار، مراقب او هستید و در برابر اتفاقات نامناسب از او حمایت خواهید کرد.
- محبت خود را به کودک نشان دهید و بگویید که به او افتخار میکنید.
- به کودکتان اجازه دهید تا عقایدش را با شهامت بیان کند و از ابراز نظر خود واهمهای نداشته باشد. به بیان نیازها و احساسهای او گوش فرا دهید.
- به کودک خود اجازه تصمیمگیری بدهید و به او کمک کنید تا روی تصمیم خود ثابت قدم بماند و عواقب احتمالی آن را نیز بپذیرد، به او بفهمانید که برخی از پیامدها خوب و برخی بد هستند، مهم این است که بیاموزد با تغییرات سازگاری پیدا کند.
- او را در برخی از کارها مشارکت دهید و از او بخواهید که برای پیدا کردن راهحل با شما تبادلنظر کند و استقلال او را هرگز فراموش نکنید؛ زیرا استقلال و اعتماد به نفس ارتباط عمیقی با یکدیگر دارند.
- کودک را نه تنها برای کار خوبی که انجام داده است؛ بلکه برای تلاشهایش تشویق کنید.
- به فرزند خود مهارتهای سازگاری را بیاموزید، فرصتهای مناسب برای او فراهم کنید تا فعالیتهای مورد علاقهاش را بیاموزد و دنبال کند.
- الگوی مثبتی برای کودک باشید. اضطراب و کم رویی پدر و مادر در کودک عدماعتماد به نفس ایجاد میکند، بهطور کلی رفتاری را که میخواهید داشته باشد از خود بروز دهید.
- باورهای اشتباه و افکار غیرمنطقی کودک را شناسایی کنید و آنها را تصحیح کنید و بهدنبال فرصتهایی باشید که تصویر جدیدی از کودک به او ارائه دهید و او را در موقعیتی قرار دهید که بتواند نسبت بهخود دید متفاوتی پیدا کند.
- کمالجویی بیش از حد نداشته باشید، اگر در همه کارها و فعالیتها حد نهایت و کمال را از کودک انتظار داشته باشید و هیچگونه انعطافی نداشته باشید، این کودک کوچکترین نقص و عیبی را غیرقابلقبول میداند و تمایل دارد که از همه لحاظ کامل باشد و چون هیچ کس کامل نیست، بنابراین هیچ وقت از
این خانواده درمانگر خلق و خو در کودکان را تحت تأثیر عوامل ژنتیکی هم میداند.
وی در خصوص این کودکان چنین میگوید: بعضی از کودکان ذاتاً ناآرام هستند؛ اما والدین آنها خود را سرزنش میکنند که در تربیت فرزندشان درست عمل نکردهاند. کودک نباید بیاموزد که با لجبازی و تندخویی میتواند هرچه را که بخواهد بدست آورد؛ بلکه کودک باید یاد بگیرد که خواستههای خود را بهصورت آرام و مسالمت آمیز ابراز کند؛ اما درصورت لجبازی کودکان، والدین باید به آنها بیاعتنایی کنند و از آن محیط خارج شوند. والدین باید رفتار لجبازانه کودک را مهار و رفتار مناسب را در وی تقویت کنند. واکنش تند پدر و مادرها در برابر لجاجت و سرکشی کودک نیز در رفتار لجوجانه آنها تأثیر میگذارد.
کودکان میدانند کجا لجباز باشند
سلیمی عکس العمل والدین در برابر لجبازی کودکان را این گونه توضیح می دهد: کودکان میدانند در چه مکانهایی شروع به لجبازی کنند. به طور مثال کودکان در منزل کمتر لجبازی میکنند؛ اما در مهمانیها، پارکها و یا در فروشگاهها برای خرید وسیلهای شروع به لجبازی و یا جیغ زدن میکنند.
اولین، مهمترین و سادهترین راهی که مادر باید در برابر لجبازی کودک از خود نشان دهد بی اعتنایی به کارها و یا لجاجت اوست. مثلاً وقتی کودک یک لیوان آب با عصبانیت بر روی میز میکوبد در این هنگام مادر باید به او بیاعتنا باشد و با راه رفتن، آواز خواندن و یا آشپزی به کودک بیتوجهی کند تا کودک یاد بگیرد کسی به لجبازی او توجهی نمیکند. در حقیقت نادیده گرفتن و بیتوجهی والدین به لجبازی کودکان این رفتار را در آنها کاهش میدهد.
مادران باید توجه کنند که درهنگام لجبازی، کودکشان را بغل و یا نوازش نکنند؛ زیرا این راه مقابله با کودک لجباز نیست؛ بلکه اولین کاری که باید انجام دهند بیاعتنایی و بیتوجهی است که در ابتدا شاید لجبازی در کودک تشدید و بدتر شود؛ اما به مرور زمان از لجبازی کودک کاسته میشود.
مادر باید بعد از آرام شدن کودک، او را بغل و سپس آرام نوازش کند؛ اما راجع به رفتار و لجاجت چند دقیقه قبل وی صحبت نکند؛ زیرا معمولاً لجبازی کودکان کاملاً هدفدار است و کودک بدون دلیل شروع به لجبازی نمیکند و مهمترین هدف کودک در این موارد معطوف کردن توجهها به خود است.
متأسفانه گاهی والدین به محض جیغ زدن و یا گریه کردن کودک به سمت کودک خود میروند و او را بغل میکنند. در این شرایط است که کودک میآموزد برای جلب توجه با لجبازی و تندخویی میتواند هرچه از نظر والدین بد است را تصاحب کند
- به فرزند خردسال خود اجازه دهید که خودش بازیهای مورد علاقهاش را انتخاب کند. برای او برنامهریزی نکنید و نظریات خود را تحمیل نکنید. در هر مورد، تصمیمگیری را بهعهده خود او بگذارید.
- احساسات منفی کودک را بپذیرید تا بتوانید آنرا تغییر دهید. به جای اینکه با زورگویی او را از داشتن احساسات منفی منع کنید باید برایش محیطی فراهم کنید تا بتواند احساسات خود را ابراز کند؛ ولی به روشی درست به او نشان دهید که این احساسات واقعیت ندارد.
- توجه کودک را روی کاری که دارد انجام میدهد متمرکز کنید و تواناییهای او را هرگز ارزیابی نکنید؛ بلکه تلاشو جدیت او را تحسین کنید.
- از تنبیه و تهدید یا بیحوصلگی و عصبانیت با کودک اجتناب کنید؛ زیرا این موارد نگرانی کودک را افزایش میدهد.
- به کودک یاد بدهید که یک هدف واقعی که مناسب تواناییهایش باشد در نظر بگیرد. این هدفها نباید خیلی بزرگ و نه خیلی ساده و آسان باشند، به او کمک کنید تا برای رسیدن به آن هدف تلاش کند.
- اجازه دهید که کودک گاهی طعم شکست را بچشد تا بفهمد که کجای کارش اشتباه بوده است.
- لینک منبع
تاریخ: شنبه , 07 مرداد 1402 (21:14)
- گزارش تخلف مطلب