کاربرد تئوری های انگیزش در مدیریت
کاربرد تئوری های انگیزش در مدیریت
تئوری های انگیزش را می توان در قالب تئوری های محتوایی، فرایندی و معاصر مطرح کرد.
application of motivation theory
امروزه با گسترش روز افزون تکنولوژی این سوال برای مدیران مطرح است – چگونه امکان دارد در سازمان های مختلف با وجود محدودیت های گوناگون از حقوق و دستمزد گرفته تا تجهیزات و تکنولوژی پیشرفته ثبات خود را حفظ کرده و همچنان رو به جلو گام بر می دارد.
انگیزش عبارت است از مجموعه ای از نیروها که باعث می شود، فرد به روش های خاصی رفتار کند.
انگیزش اشاره دارد به درجه ای از آمادگی یک ارگانیزم برای تعقیب تعدادی از اهدافی که طراحی گردیده است.
در زمینه انگیزش کارکنان، تئوری های متعددی وجود دارد که این نظریه ها را می توان در قالب تئوری های محتوایی، فرایندی و معاصر مطرح کرد.
تئوری های محتوایی انگیزش:
رهبران نیروی کار اغلب معتقدند که افراد می توانند با پرداخت های بیشتر، ساعات کار کمتر و شرایط کاری مطلوب برانگیخته شوند، در حالی که برخی از متخصصان پیشنهاد می کنند که انگیزش می تواند از طریق فراهم نمودن استقلال و مسئولیت پذیری کارکنان افزایش یابد. هر دو دیدگاه بیانگر تئوریهای محتوایی انگیزش هستند. نگرش محتوایی د رانگیزش می کوشد به این سوال پاسخ دهد که: چه عاملی یا عواملی افراد را بر می انگیزاند؟
تئوریهای فرایندی انگیزش:
این تئوری ها به جای این که به شناسایی و فهرست کردن محرک ها ی انگیزشی دست بزنند، به دنبال این هستند که انگیزش چگونه رخ می دهد.
تئوریهای معاصر:
تئوریهای نا هماهنگ شناختی، مبادله، ادراک از خود، اسناد و... که در سال های اخیر مطرح گشته اند د راین دسته از تئوریها می گنجند.
بطور کلی باید گفت که توانایی های انگیزشی، یکی از مهارت هایی است که مدیران جهت ایجاد محیطی مناسب برای تحقق اهداف سازمان نیاز دارند. مطالعه انگیزش و رفتار، تلاش و کنکاش جهت پاسخ به سوالات پیچیده درباره نحوه برخورد و اداره کارکنان توسط مدیر می باشد. به نظر می رسد، باروری انسان و بهره دهی او زمانی میسر است که او و مبانی و ماهیت رفتار و سلوکش توسط مدیر شناخته شود.
- لینک منبع
تاریخ: دوشنبه , 09 مرداد 1402 (18:14)
- گزارش تخلف مطلب