فردریک جیمسون؛ نظریه پرداز متون فرهنگی
داگلاس کلنر، ترجمه نرگس زحمتی
عموما فردریک جیمسون به عنوان یکی از منتقدان پیشگام ادبی-فرهنگی مارکسیست انگلیسیزبان معاصر تلقی میشود.او طی سه دهه گذشته،آثار زیادی را پیرامون تحلیل متون ادبی و فرهنگی منتشر کرده که درعینحال دیدگاههای نظری نئو مارکسیستی وی را وسعت میبخشد.به علاوه جیمسون نقدهای بسیار مهمی را در خصوص مکاتب و مواضع نظری رقیب پدید آورده است.او در مقام نویسندهای پرکار همزمان با ورود به بسیاری از بحثهای معاصر و تحلیل متون فرهنگی مختلف-که از رمان تا ویدئو و از قصههای پریان تا پستمدرنیزم را دربرمیگیرد-شمار حیرتانگیزی از گفتمانهای نظری را در طرح خویش گنجانده است.
اولین کتاب منتشر شدهء جیمسون-سارتر-به تحلیل نظریه ادبی و کار ژان پل سارتر(1961،چاپ مجدد در 1984)میپردازد.این اثر که به عنوان تز دکترایش در دانشگاه ییل (Yale) نوشته شده،متأثر از استاد جیمسون اریک اروباخ (Erich Auerbach) و سبک لئو اسپیتزر (Leo Spitzer) است.این متن که بر سبک،ساختارهای روایی،ارزشها و تصور سارتر از جهان متمرکز است عاری از مقولات مارکسیستی و قرائتهای سیاسی است که مشخصهء آثار اخیر جیمسون است.اما نوع انتخاب موضوع جیمسون(سارتر)و انتخابش از یک سبک نگارش نظری-ادبی پیچیده (اکنون جملههای گمنام جیمسونی کامل و بالغ گشتهاند)را که قرائتی در بستر خفقانآور سازشگرایی و کسب و کار ملالتآور جامعهء دههء 1950 است،میتوان کوششی برای خلق خویش به عنوان روشنفکری انتقادی علیه جریانات سازشگرای این عصر تلقی کرد.به علاوه، میتوان چرخش او علیه ثبات ادبی،سلطهء شیوههای انگلیسی-آمریکایی نقد ادبی،و جستجوی بدیلهایی در تئوری اروپایی را ملاحظه نمود.در واقع تمام آثار بعدی جیمسون مداخلاتی انتقادی علیه اشکال مسلط نقد ادبی و شیوههای تفکر رایج در جهان انگلیسی- آمریکایی است.جیمسون در طول زندگی حرفهای خود بر گفتمانها،شیوههای تفکر و روشهای اروپای قارهای تکیه کرده است تا بدیلهایی را به جای ادبیات کسل کننده و نظریههای فرهنگی مسلط در ایالات متحده ارائه کند.
- لینک منبع
تاریخ: شنبه , 07 مرداد 1402 (05:29)
- گزارش تخلف مطلب