امروز شنبه 03 آذر 1403 http://bitcoin.cloob24.com
0

بسیارند کودکانی که ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی، قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است، هوش کم و بیش عادی دارند، به خوبی حرف می زنند و مانند سایر کودکان بازی می کنند، مثل همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار می کنند، در خانه نیز خود یاری های لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنها می سپارند، به خوبی انجام می دهند و از رفتار و اخلاق عادی برخوردارند. لیکن زمانی که به مدرسه می‌روند و می‌خواهند خواندن و نوشتن و حساب یاد بگیرند دچار مشکلات جدی می‌شوند. این کودکان به تدریج درمی‌یابند که سایر کودکان از نظر وضع درسی بهتر از آنها هستند و احساس حقارت را تجربه می‌کنند و کم کم بیزاری از درس و مدرسه در آنها به وجود می‌آید. والدین آنها که اغلب از دلایل ناتوانی یادگیری آنها بی خبر هستند، مشکل را بیشتر می‌کنند و با فشارهایی که به کودک وارد می‌آورند، دشواری را چند برابر می کنند.

بدیهی است این کودکان در مراجعه به هر متخصصی، مشکلی تازه در خود می‌یابند. هر متخصص مشکل آنها را از دریچه چشم خود نگریسته و تنها بعدی از ابعاد پیچیده آن را زیر ذره بین تخصص خویش قرار می‌دهد. گفتنی است که در این میان، امر اساسی توجه به این نکته است که در این گونه موارد، ضرورتاً باید به جای تشخیص‌های انفرادی، از شیوه نظام چند رشته‌ای سود جست که در آن معمولاً مجموعه‌ای از تجربیات و تخصص‌ها توأمان مورد استفاده قرار می‌گیرد. بدین معنی که با همگام شدن عده‌ای از متخصصان و یک سو و یک جهت شدن تلاش های مختلفی که از طرف صاحبان فن و تجربه صورت می‌گیرد، راهی برای تحلیل، تشخیص و درمان اساسی مسائل یادگیری گشوده می شود.

اصطلاح نارسایی در یادگیری به وسیله روان‌شناسان و متخصصین تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ در حالی که متخصصان پزشکی اختلال یادگیری را ترجیح می دهند. مثلاً بر طبق تعریف انجمن روان پزشکان آمریکا (1994) اختلال زمانی روی می‌دهد که پیشرفت درسی فرد بر اساس آزمون‌های استاندارد فردی در خواندن، حساب کردن، نوشتن یا بیان به طور چشمگیری پایین تر از سطح مورد انتظار سنی، درسی، و یا هوشی وی باشد. اگر چه تلاش فراوانی برای یافتن یک تعریف جامع در زمینه اختلالات یادگیری انجام گرفته است، هنوز تعریف کاملی که مورد قبول همگان باشد وجود ندارد. شاید یکی از دلایل عمده آن این باشد که در بکار بردن اجزای اختلالات یادگیری هنوز ثبات چندانی وجود ندارد. بعضی سعی می‌کنند آنها را از همدیگر مجزا نمایند در حالی که بعضی دیگر نارسایی در یادگیری را به عنوان یک اصطلاح کلی مورد استفاده قرار می‌دهند که شامل تمام موارد یادگیری است و بعضی در این زمینه اظهار نظر قاطعی نمی‌کنند. از طرف دیگر تعاریف، بسته به این که نارسایی در چه حوزه ای تعریف می شود نیز تا اندازه ای فرق می کنند.

کمیته بین نهادی نارسایی‌های یادگیری (1987) که نمایندگی 12 نهاد در بخش خدماتی، بهداشتی و انسانی و بخش آموزش و پرورش را دارد جنبه های زیر را در تعریف خود از نارسایی ویژه در یادگیری مورد تأکید قرار می دهد:

  • کودک ممکن است مشکلاتی در مهارت های گوش کردن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن، استدلال ریاضی و یا اجتماعی داشته باشد.
  • .
  • .

کودکان با مشکل اختلال یادگیری گروه ناهمگنی را تشکیل می‌دهند که ویژگی‌های بسیار متفاوتی دارند. اما باید در نظر داشت که همه کودکان با نارسایی در یادگیری ممکن است تمام این ویژگی ها را نداشته باشند و در عوض بعضی از افرادی که نارسایی ویژه در یادگیری ندارند ممکن است بعضی از این ویژگی‌ها را داشته باشند.

اگر چه نارسایی در درجه اول بر روی جنبه درسی کودکان تأثیر دارد اما باید در نظر داشت که حوزه‌های دیگر چون حوزه‌های اجتماعی و شغلی فرد هم به نوعی از آن تأثیر می‌گیرند و در بسیاری از موارد بر روی بهداشت روانی و عزت نفس اثر منفی می‌گذارند. افزون بر این مشکلات همایند چون اختلال نقص توجه بیش فعالی، افسردگی، و مشکلات عصبی نیز ممکن است در کنار آن وجود داشته باشد. بنابراین کودک ممکن است بیش فعال، بی توجه و در عین حال ناسازگار باشد. اما برای ساده شدن موضوع می توان این ویژگی‌ها را در گروه‌های زیر طبقه بندی نمود:

1- اختلالات حرکتی

کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری، الگو‌های حرکتی متمایزی نسبت به بعضی از کودکان دیگر دارند که به برخی از مهمترین آنها در اینجا اشاره می شود:

الف- بیش فعالی:

بیش فعالی یکی از فراوان‌ترین اختلالات حرکتی گزارش شده کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری است. این کودکان در سنین پایین همیشه در حال حرکت و جنبیدن هستند در هیچ جایی آرام و قرار ندارند و رفتاری غیر قابل پیش بینی از خود نشان می‌دهند. کودکان سنین پایین‌تر رفتارهایی همچون صحبت کردن زیاد و دعوای بین خواهر و برادر‌‌ها، دوستان و همکلاسی‌ها دارند و در دوره نوجوانی گرچه فعالیت بیش از اندازه ممکن است وجود نداشته باشد اما نشانه‌های دیگری مانند مشکلات رفتاری، عزت نفس پایین، بی‌توجهی، و یا حتی افسردگی بروز نماید.

این چنین رفتارهایی الزاماً نادرست نیستند بلکه تعداد دفعات آن بیش از اندازه و خارج از تناسب است. گرچه به نظر بعضی گاهی رفتار از نظر کیفی نیز متفاوت، تصادفی و با سازمان یافتگی کمتری است. .

ب- کم فعالی:

برخلاف کودکان بیش فعال بعضی از کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری وجود دارند که به طور غیر طبیعی فعالیت حرکتی محدودی داشته و بیش از اندازه آرام و بی حال هستند. اما از جهت این که مشکلات رفتاری این گروه کودکان کمتر در مدرسه مورد شناسایی قرار می گیرد بندرت شناخته می‌شوند و در نتیجه کمتر جزو کودکان با نارسایی در یادگیری به حساب می‌آیند.

ج- ناهماهنگی:

ناهماهنگی یا داشتن هماهنگی ضعیف یکی از مشکلاتی است که بعضی از کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری از خود نشان می‌دهند. این کودکان در فعالیت‌هایی که نیاز به هماهنگی کاملی دارد همچون دویدن، پریدن، جست و خیز کردن و مانند آن مشکل دارند، نوع راه رفتن آنها معمولاً خشک، نا آزموده و بی روح است و در فعالیت‌های مربوط به حرکات ظریف مانند نوشتن و نقاشی کردن نیز دارای ضعف هستند.

د- تکرار:

تکرار خود به خودی و غیر عادی رفتار که ممکن است تقریباً در تمام رفتارهای بیانی مانند صحبت کردن، نوشتن، خواندن، ترسیم کردن، و اشاره کردن وجود داشته باشد در بعضی از کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری مشاهده می‌شود. این حالت در صحبت کردن شامل داشتن اشکال در رفتن از یک کلمه به کلمه دیگر و در نوشتن تکرار یک حرف یا غلط نوشتن یک کلمه و تکرار مکرر آن است.

کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری انواع متفاوتی از اشکالات اجتماعی و عاطفی همچون خود پنداره پایین، تحمل کم نسبت به ناکامی، اضطراب، کناره گیری اجتماعی، طرد اجتماعی، اجتناب کردن از کار یا کند بودن در آن از خود نشان می‌دهند. این کودکان معمولاً در کار کردن و بازی کردن با کودکان دیگر از خود ناتوانی نشان می دهند و بیشتر اوقات در اثر ناکامی‌های ناشی از آن، رفتارهای مداخله گری دارند.

3- اختلالات ادراکی

اختلالات ادراکی یعنی ناتوانی در شناسایی، تمیز، و تعبیر و تفسیر کردن احساس که می‌باید با اشکالات مربوط به حواس فرق گذاشته شود. مثلاً یک کودک نابینا چون نمی تواند ببیند ادراک بینایی برایش ایجاد نمی‌شود اما در مورد اختلالات ادراکی کودک در عین حال که توانایی دیدن را دارد در حوزه های معینی مشکلات ادراکی از خود نشان می‌‌دهد. اختلالاتی همچون عدم ایجاد اشکال هندسی، تشخیص متن و زمینه، حروف وارونه و واژگون و مانند آن نشانه اختلال در ادراک بینایی، عدم تشخیص تن صدا و فرق نگذاشتن بین صداهای گوناگون نشانه اختلال در ادراک شنوایی، ناتوانی در شناخت اشیاء معمولی از طریق لمس کردن نشانه اختلال در ادراک لمسی و اشکال در هماهنگی، جهت یابی و تعادل نشانه اختلال در ادراک تعادل است. اما اختلال در ادراک بویایی و چشایی به نظر می رسد کمتر با نارسایی ویژه در یادگیری بستگی داشته باشد.

4- اختلالات نمادسازی

نماد سازی یکی از پیشرفته ترین توانایی‌های ذهنی است که در آن مغز ادراکات، حافظه و حالت‌های وابسته به آنها را برای بدست آوردن مهارت‌های اساسی یادگیری به صورت یکپارچه در می‌آورد و از آن‌ها یک زنجیره فکری یا فرآیند می‌‌سازد.

الف- اختلال دریافتی شنیداری:

در این زمینه اشکالات ممکن است به شکل ضعف در فهمیدن نمادسازی زبانی، تقاضای بیش از اندازه برای تکرار و گیج شدن در اجرای دستورات نشان داده شود.

ب- اختلال دریافتی دیداری:

مشکلات کودکان در این زمینه شامل عدم تشخیص دیداری کلمات یا حروف و شکل‌ها و خواندن با درک و فهم کمتر است.

ج- اختلال بیانی کلامی:

این اختلال شامل نارسایی در تنظیم افکار برای صحبت کردن است که در آن کلمات از لحاظ معنی برای بیان نظریات فرد هماهنگی لازم را ندارند.

د- اختلال بیانی حرکتی:

این اختلال شامل نارسایی در تنظیم افکار برای صحبت کردن و همچنین ارتباطات غیر کلامی مانند حالت قیافه است. علاوه بر این حذف کلمات و اشکالات هجی کردن نیز در این کودکان دیده می شود.

5- اختلالات توجه

برای موفق شدن در یادگیری کودک باید توانایی توجه کردن به یک موضوع معین و به همین ترتیب در موقعیت مناسب جدا کردن توجه از یک موضوع و پرداختن به یک موضوع معین دیگر را داشته باشد.

الف)عدم توجه:

اشکال عمده کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری این است که توانایی جدا کردن یک محرک معین از میان محرک های محیطی گوناگون و فقط به همان توجه کردن را ندارند. مثلاً کودک ممکن است سر کلاس با کوچکترین صدایی مانند صدای مهتابی یا ترافیک و یا حتی حضور همکلاسی ها که به کار خود مشغول هستند توجه خود را از دست بدهد.

ب- توجه بیش از اندازه:

بعضی از کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری بر روی جزئیاتی که در واقع چندان هم مهم نیستند بیش از اندازه توجه می‌کنند و در نتیجه از موضوعات اساسی دیگر باز می‌مانند. مثلاً کودک ممکن است به جای توجه به مطالب نوشته شده بر روی یک صفحه تمام تمرکز خود را فقط بر روی شماره آن صفحه متمرکز نماید.

6- اختلالات حافظه

اختلالات حافظه شامل اشکال در جذب، ذخیره سازی و باز شناسی اطلاعات در ارتباط با بینایی، شنوایی یا فرآیندهای دیگر یادگیری است. مشخص شده است که کودکان با نارسایی در یادگیری در باز شناسی، و همچنین یادآوری هم مستقیم و هم وارونه اعداد مشکل دارند. در این زمینه ناتوانی در به تصور در آوردن حروف، کلمات و یا ارقام نشانه اشکال در حافظه دیداری و ناتوانی در به وجود آوردن مجموعه یا ترتیب حروف، کلمات یا ارقام نشانه اشکال در حافظه شنیداری است. افزون بر این حافظه غیر کلامی کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری در رابطه با حافظه کوتاه مدت و دراز مدت نیز اشکالاتی دارند که شامل ضعف در حافظه، دامنه لغت ضعیف و اشکال در درک جملات است.

7- اختلالات زبانی

اختلالات زبانی و گفتاری یکی دیگر از ویژگی‌های کودکان با نارسایی در یادگیری است که در حوزه‌هایی همچون بیان شفاهی و درک مطلب شنیداری و مانند آن خود را نشان می‌دهد و از اشکالات گفتاری مانند اشکالات تلفظی، اشکالات صدایی مانند صدای گرفته و اشکال در روان بودن گفتار مانند لکنت زبان فرق گذاشته می‌شود. در این زمینه کسانی که نارسایی در زبان و گفتار به طور همزمان دارند احتمال بیشتری برای نارسایی در خواندن ایجاد می‌شود. تأخیر در زبان یکی از مشکلات رایج این کودکان است و معمولاً در سنینی که کودکان به طور معمول صحبت می‌کنند ممکن است اصلاً صحبت نکنند یا از زبان محدودی استفاده نمایند. لازم به ذکر است که معمولاً صحبت نکردن در سن 4 سالگی به عنوان تأخیر در زبان در نظر گرفته می‌شود.

علل احتمالی اختلالات یادگیری چیست؟

نظریات گوناگونی در اینکه چگونه اختلالات یادگیری به وجود می آید ابراز شده است که هر کدام این نظریات سعی کرده اند عوامل گوناگونی را برای آن در نظر بگیرند. منتهی باید در نظر داشت که به ندرت می توان یک عامل واحد را به عنوان ایجاد کننده نارسایی در نظر گرفت بلکه بهتر است گفته شود که پدیده پیچیده ای مانند اختلال یادگیری در اثر تعامل چندین عامل گوناگون به وجود می آید. بعضی از این عوامل به عنوان عامل اصلی نارسایی در نظر گرفته می شوند در حالیکه بعضی دیگر ممکن است عامل تسهیل کننده شرایط باشند و بنابراین هر کودکی باید در تمام زمینه ها مورد ارزیابی قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود چه کسانی تحت این عنوان قرار می گیرند. عواملی را که در ایجاد نارسایی ویژه در یادگیری به صورت مستقیم یا به عنوان تسهیل کننده سهم دارند را به صورت زیر طبقه بندی می کند:

محیط‌های متفاوتی که کودک با آن‌ها سروکار دارد هر کدام به نوعی در چگونگی یادگیری و بر روی تمایل و انگیزه او برای یادگیری تأثیر می‌گذارند. این محیط‌ها را می‌توان به صورت زیر طبقه بندی نمود.

الف – محیط خانه:

تجربیات محیطی کودک در 5 یا 6 سال اول زندگی تأثیر عمیقی بر روی رشد شناختی و هوشی او دارد و زبان به عنوان یکی از ملزومات عمده بشر، همبستگی نزدیکی با این تجربیات اولیه و مخصوصاً با والدین دارد. والدین نه تنها موقعیت مناسب را برای رشد کودک در زمینه‌های گوناگون به وجود می‌آورند‌، که می‌توانند به نوبه خود در اکتساب این زبان مؤثر باشند، بلکه خود آنها الگوی مناسبی نیز برای یادگیری کودک به شمار می‌روند. بنابراین اساس کارآمدی کودک در زبان، به آن طوری که بعداً در مدرسه از او انتظار خواهد رفت، در خانه بنا نهاده می‌شود. کودکان با نارسائی‌های یادگیری معمولاً از خانواده‌هایی هستند که فرزندان زیادی دارند.

ب- محیط مدرسه:

کودکان زمان قابل ملاحظه ای از ساعات بیداری خود را در مدرسه می‌گذرانند و بنابراین روابط آنها با گروه همسن و کارکنان مدرسه از معلم گرفته تا مدیر و معاون و خدمتگذار و دیگران، تأثیر چشمگیری بر روی تجربیات آنان دارد. از جهت این که کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری مشکلات زیادی در حوزه زبان و رفتار اجتماعی دارند نمی‌توانند به راحتی روابط گروهی مناسبی با دیگران بر قرار نمایند و در نتیجه از طرف گروه همسن و معلمان طرد می‌شوند. افزون بر این در مدرسه برای کوشش‌های خود کم‌تر مورد تشویق و تقویت قرار می‌گیرند و بیشتر از دیگران مورد انتقاد واقع می‌شوند که به نوبه خود بر روی یادگیری آنان تأثیر می گذارد. معمولاً معلمان در کلاس توجه خود را بر روی چند شاگرد برگزیده و اغلب اوقات آنهایی که از نظر درسی وضعیت خوبی دارند، متمرکز کرده و در نتیجه به شاگردان دیگرتوجه کمتری می کنند به طوری که وقتی کودک با نارسایی‌های یادگیری به کلاس پنجم یا بالاتر می‌رسد بودن یا نبودن او در کلاس فرق چندانی نمی کند.

ج- محیط اجتماعی:

روابط اجتماعی کودک با دوستان و گروه‌های اجتماعی دیگر نوع رشد اجتماعی، شناختی و عاطفی او را تعیین می‌کند. اگر این رابطه خوشایند و موفقیت آمیز باشد احساس رضایت و اعتماد به نفس، و اگر نا‌موفق باشد حالت ملال آوری به وجود می‌آورد. عدم موفقیت در روابط اجتماعی ممکن است به علت اشکال در ایجاد روابط یا نداشتن مهارت های اجتماعی لازم باشد. معمولاً کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری آگاهی ندارند که هر رفتار معین آنها از طرف دیگران چگونه تلقی می‌شود و از همساز کردن خود با نقطه نظرهای دیگران ناتوان هستند و چون نیازهای دیگران در نظر گرفته نمی‌شود احتمال به وجود آمدن روابط مناسب با دیگران کاهش می‌یابد و در نتیجه همین تجربیات اجتماعی ناخوشایند ممکن است یادگیری آنان را تحت تأثیر قرار دهد. اعتقاد بر این است که همان ویژگی هایی که نارسایی درسی را به وجود می آورد نارسایی های اجتماعی را نیز ایجاد نماید.

2- عوامل عاطفی

در بیان رابطه بین نارسایی‌های یادگیری و مشکلات عاطفی نظریات متفاوتی وجود دارد. به اعتقاد بعضی، نارسایی‌های یادگیری در اثر اشکالات عاطفی به وجود می‌آیند و بنابراین باید از طریق روش‌های روان شناختی اعتماد به نفس لازم را در کودکان ایجاد کرد؛ خود پنداره آنان را افزایش داد و علایق آنان را کشف نمود تا نارسایی های یادگیری ناشی از آنها نیز درمان شود. بعضی دیگر معتقد هستند مشکلات عاطفی در اثر نارسایی های یادگیری به وجود می آیند و بنابراین باید با به کار گرفتن روش آموزش مستقیم سعی در از بین بردن نارسایی یادگیری کرد تا عوامل عاطفی نیز به تدریج ضعیف شده از بین بروند.

3- عوامل فیزیکی

بعضی از عوامل فیزیکی نیز به گونه ای با نارسایی های یادگیری ارتباط پیدا می کنند و بدین جهت باید اطمینان حاصل شود وجود نارسایی در اثر بودن این عوامل نباشد. عوامل عمده‌ای که در این زمینه دخالت دارند به قرار زیرند:

الف – اختلالات شنوایی:

بعضی از کودکان به علت داشتن اشکالاتی در مکانیسم شنوایی اطلاعات و آموزش را به خوبی نمی‌شنوند و در نتیجه در یادگیری آنان اختلالاتی به وجود می‌آید. مثلاً پژوهشگران پیدا کردند که بعضی از این کودکان در یک پس زمینه صدایی قادر نیستند خوب بشنوند و باید در نظر داشت که در زمینه شنوایی حتی اختلالات بسیار جزئی نیز می‌تواند یادگیری کودک را تحت تأثیر قرار دهد. زیرا اولاً بر روی ارتباط بر قرار کردن کودک با معلم، گروه همسن و دیگران تأثیر دارد؛ ثانیاً شنوایی لازمه‌ای اساسی برای یادگیری زبان است و اگر کسی در این زمینه اختلال داشته باشد در زمینه یادگیری نیز با اشکال روبرو خواهد شد. پژوهشگران دریافته‌اند که وجود اشکال در گوش میانی می تواند اختلالات رشدی و درسی در کودکان ایجاد کند.

ب- اختلالات بینایی:

توانایی خوب دیدن از موارد لازم برای آموختن مهارت‌های یادگیری است و بنابراین اختلال در این توانایی در یادگیری کودکان نارسایی به وجود می‌آورد. منتهی باید در نظر داشت که این اختلالات به تنهایی نمی‌توانند به عنوان عامل اصلی در نظر گرفته شوند. افزون بر این درمان کردن مشکلات دیداری فقط بخش کوچکی از مشکلات خواندن را درمان می‌کند و نارسایی های زیر بنایی را که عامل بسیاری از نارسایی های یادگیری هستند را از بین نمی برد. گرچه تمرین‌های چشمی به صورتی که در درمان بینایی مورد استفاده قرار می گیرند در زمینه نارسایی تأثیر داشته باشد، اما در هر حال معلم باید به نشانه هایی همچون چرخاندن سر‌، خم کردن سر به جلو، داشتن تنش در کارهایی که نیاز به دیدن از نزدیک دارد، نگاه کردن به دور، مالیدن بیش از اندازه چشم، اجتناب کردن از کار با اشیایی که به چشم نزدیک هستند، حالت نشستن و مانند آن توجه داشته باشد.

ج- تفاوت های جنسی:

تحقیقات اولیه نشان دهنده این است که پسرها بیشتر از دخترها در معرض نارسایی های ویژه قرار می‌گیرند. در مروری که بر ادبیات تحقیق انجام گرفته است پیدا شده است که حتی زمانی که میزان خطا در این مطالعات به حداقل رسانده شود نیز این تفاوت هنوز وجود دارد. دامنه این تفاوت بین 2 تا 8 برابر است. پژوهشگران نارسایی های یادگیری را 1/84، نابهنجاری‌های نوشتاری را 5/56 و اختلال نقص توجه بیش فعالی را 1/39 درصد در پسرها تخمین می‌زنند. واقعیت این است که مردهای بیشتری با نارسایی‌های یادگیری وجود دارند که ممکن است به نوعی در ارتباط با کروموزوم جنسی باشد. مثلاً (راتر و همکاران، 2004) پیدا کرده‌اند که مشکلات خواندن در پسرها بیشتر از دخترهاست. بنابراین جنسیت می تواند به عنوان یکی از عوامل به وجود آورنده نارسایی ویژه در یادگیری در نظر گرفته شود اما تحقیقات نشان می دهند که این تفاوت خیلی چشمگیر نیست.

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه