مفهوم رفتار شهروندی سازمانی
شهروندی مترادف و هم معنا با کلمهی هموطن است و به بصورت "متولد یا بزرگشدن در یک کشور یا زندگی در آنجا " تعریف میشود(P-sk-ll-oglu, 2000). مفهوم رفتار شهروندی سازمانی بر اساس شهروندی در سازمان و اقدامات کارکنان مورد مطالعهی بسیاری از محققان قرار گرفته است که در ادامه به آن پرداخته میشود.
ارگان[1] (1988) رفتار شهروندی سازمانی را به این معنا که «رفتار شهروندی سازمانی رفتاری فردی بصورت اختیاری است، به طور مستقیم یا آشکار توسط سیستم رسمی جهت تعلق پاداش شناسایی نشده و در نهایت باعث ارتقای عملکرد مؤثر یک سازمان میشود» است، تعریف میکند. با این حال، چنین رفتار خودانگیخته ای به دستیابی به اهداف فردی و سازمانی کمک میکند و «رفتار فرا نقشی» نامیده میشود. این تعریف از رفتار شهروندی سازمانی شامل سه جنبهی حیاتی است که در این مفهوم نقش کلیدی دارند. اولا:ً OCBها به عنوان رفتارهای کاملاً اختیاری در نظر گرفته میشوند که در شرح وظایف نگنجانده شده و توسط کارکنان بواسطهی انتخاب شخصی اعمال میشوند. دوماً: OCBها فراتر از یک الزام قابل اجرا در شرح شغل کارکنان هستند. و در نهایت OCBها بصورت مثبت به بهرهوری سازمان کمک شایانی مینمایند.
بیس[2] (1989) مفهوم رفتار شهروندی سازمانی را به فعالیتها و رفتارهای مورد نیاز کارکنان توسط رهبران را برای دستیافتن به اهداف و مقاصد مشترک مشخص شده توضیح میدهد، بیان میکند.
ویلیامز[3] و اندرسون[4](1991) رفتار شهروندی سازمانی را بهعنوان یک ساختار دو بعدی مفهومسازی کردهاند؛ متشکل از رفتارهای معطوف به سازمان که شامل رفتارهایی است که سازمان را بهعنوان یک هدف قرار میدهد و رفتارهای معطوف به همکاران که مرتبط با روابط کارکنان با یکدیگر را است.
جورج[5] و همکاران (1992) مفهوم رفتار شهروندی سازمانی را شامل رفتارهایی توصیف شده که در داخل یا فراتر از توصیف نقش کارکنان قرار دارند و خارج از سیستم رسمی پاداش هستند، بیان کردهاند.
گرینبرگ[6] و بارون[7] (2000) مفهوم شهروندی سازمانی را اینگونه توصیف کردهاند که کارمند به انجام بیش از آنچه لازم است روی آورده و فراتر از الزامات نقش کاری و رسمی در سازمان عمل مینماید.
لی[8] و آلن[9] (2002) خاطرنشان کردند که رفتار شهروندی سازمانی نشاندهندهی کلیهی اقدامات داوطلبانهی کارکنان مانند کمک به همکاران و سازمان در رویدادهای غیر اجباریست که اقدامات سازمانی را تسهیل میکند.
آدبایو[10] (2005) رفتار شهروندی سازمانی را بهعنوان اقدامات و فعالیتهای مرتبط با نقش که فراتر از انتظارات وظایف شخص انجام میشود، تعریف کرده که به آن رفتارهای فرا نقشی گفت.
کوسلوفسکی[11] و پیندک[12] (2011) رفتار شهروندی سازمانی را شامل تمام اقداماتی که بدون هیچ انتظاری از سوی کارکنان برای شناسایی یا جبران آن انجام میشود، تعریف کردهاند.
ابوطائه[13] (2012) رفتار شهروندی سازمانی را «رفتار داوطلبانه یک کارمند بدون انتظار پاداش یا انگیزه مالی برای ارتقای سازمان» تعریف کرده است. این احساس مسئولیت درونی است که فرد را به کار داوطلبانه در جهت دستیابی به اهداف سازمان برمی انگیزد.
بولینو[14] و گرانت[15] (2016) رفتار شهروندی سازمانی را بهعنوان کلیهی اقداماتی در یک سازمان تعریف کرده که از محیط اجتماعی و روانشناختی که در آن عملکرد وظایف آشکار میشود، حمایت میکند.
استریچ[16] و کریستنسن[17] (2016) ایده رفتار شهروندی سازمانی را اینطور مطرح ساختند که به موجب آن کارکنان داوطلبانه و فراتر از وظایف رسمی وکاری خود عمل میکنند تا به روشی عمل کرده باشند که معتقدند برای محیط زیست بهتر است.
هیجی[18] و همکاران (2019) مقولهی رفتار شهروندی سازمانی را رفتارهایی که فراتر از اقدامات کاری مانند کمک به همکاران در مسائل مربوط به شغل، عملکردی فراتر از انتظارات سازمان، و داوطلب شدن در سازمان یا انتقال تصویر مثبتی از سازمان به افراد بیرونی تعریف کردهاند.
[1] Organ
[2] Bies
[3] Williams
[4] Anderson
[5] George
[6] Greenberg
[7] Baron
[8] Lee
[9] Allen
[10] Adebayo
[11] Koslowsky
[12] Pindek
[13] Abu Tayeh
[14] Bolino
[15] Grant
[16] Stritch
[17] Christensen
[18] He J
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 10 مرداد 1402 (05:44)
- گزارش تخلف مطلب