امروز دوشنبه 10 اردیبهشت 1403 http://bitcoin.cloob24.com
0

مقدمه

از نیم قرن پیش تا کنون یافته­های روان­شناسی رشد و تحول اخلاقی و آزمونهای رشد اخلاقی که توسط پیاژه و کولبرگ ارائه شده مورد استفاده مراکز مشاوره­ای آموزش و پرورش و سایر مراکز روان­شناسی کشور ما بوده است و درسهای مربوط به این جنبه از رشد کودکان و نوجوانان در مراکز تربیت معلم و در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا در رشته­های مختلف روان­شناسی و علوم تربیتی در تمام دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ایران نیز غالباً بر اساس دیدگاههای همین دو دانشمند ارائه شده و می­شود. از سوی دیگر، در آثار دینی و فلسفی و تربیتی که در نیم قرن گذشته در ایران تألیف شده عموماً به کلیات مسائل اخلاقی پرداخته­اند و نمی­توان آنها را در شمار تحقیقات علمی در چگونگی رشد اخلاقی به حساب آورد. در پژوهشهایی نیز که تا کنون در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی صورت گرفته نظریه­پردازی و مقیاس­سازی در حوزه رشد اخلاقی مورد توجه جدی واقع نشده است. بررسیهای مربوط به مأخذشناسی سنجش رشد و تربیت اخلاقی نیز نشان می­دهد که تا کنون در کشور ما آزمون بومی مناسبی در حوزه سنجش رشد اخلاقی تهیه و هنجاریابی نشده است.

با توجه به ضعف تحقیقات بومی در حوزه روان­شناسی رشد اخلاقی، روان­شناسان و کارشناسان و مشاوران و معلمان ناچارند در اقدامات تشخیصی (و بهبودبخشی) به نظریه­ها و آزمون­هایی روی آورند که عموماً امریکایی و اروپایی است و برای مردم مغرب زمین و متناسب با سبک زندگی و هویت و منش اخلاقی آنان تدوین و تهیه شده است. واقعیت این است که اتکاء به نظریه­های روان­شناسی و ابزارهای تهیه­شده برای سنجش رشد اخلاق در غرب، همانند اتکاء به درک و دریافتها و نظریه­های علمی غربیان در سایر حوزه­های علوم انسانی و روان­شناسی تربیتی و رشد اخلاقی، که به نامهای گوناگون و با دریافتهای زیست­شناختی، رفتارگرایی، و پراگماتیستی و امثال آن در میان تحصیل­کرده­ترین افراد کشور ما رایج شده است، با فرهنگ دینی و ملی و سعادت مردم ما چندان تناسبی ندارد و لازم است که دانشمندان ایرانی به اقدامات اساسی در تولید دانشهای مبتنی بر بنیادهای دینی و حکمت و فرهنگ ایرانی روی آورند و بر امکان شکوفایی علمی و فرهنگی در کشور خود بیفزایند.

مسأله اساسی این است که درک و دریافت­های بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت و روان­شناسی تربیتی از چگونگی رشد اخلاقی دانش­آموزان مبتنی بر دیدگاه­هایی است که بر اساس نظریه­های دانشمندان غربی در دانشگاه­ها و مراکز آموزش عالی ایران تدریس می­شود و چند آزمون شناخته­شده امریکایی و اروپایی که بر اساس نظریه­های رشد اخلاقی پیاژه و کولبرگ[2] ساخته شده است، به­عنوان حرف آخر در آزمون­های سنجش رشد اخلاقی، به دانشجویان و دانش­پژوهان آموزش داده می­شود و در کلینیک­های مشاوره روان­شناسی آموزش و پرورش و سایر نهادهای دولتی یا بخش خصوصی نیز تنها از چنین آزمون­هایی استفاده می­شود. بررسی­های ما از کتب درسی دانشگاهی و از مقالات و مطالب منتشر شده در این حوزه مهم از علوم انسانی نیز نشان می­دهد که تمام منابع اصلی تدریس روان­شناسی رشد اخلاقی در تمام مقاطع تحصیلی آموزش عالی (هم در آموزش و پرورش و هم در مراکز دانشگاهی) عموماً از نوع ترجمه و به­کارگیری همان آزمون­هایی است که دانشمندان غربی در فعالیتهای حرفه­ای خود به­کار می­گیرند. تصور عمومی دانشجویان و فارغ­التحصیلان روان­شناسی و مشاوره نیز آن است که هم برای تشخیص وضعیت رشد اخلاقی افراد عادی و هم برای تشخیص مشکلات و اختلالات اخلاقی کودکان و نوجوانان دانش­آموز ایران باید چنین آزمون­هایی را اساس کار قرار داد. چنین دیدگاهی، به نظر ما، حقانیت ندارد.

واقعیت این است که اولاً بنیادهای نظری روان­شناسی رشد اخلاقی که توسط پیاژه و کولبرگ ارائه شده است دچار محدودیت­ها و ضعفهای نظری است و ثانیاً آزمون­های رشد اخلاقی مبتنی بر این دیدگاهها نیز، در خوش­بینانه­ترین صورت، و حتی اگر فرض کنیم که برای شناخت تحول اخلاقی مردمان مغرب زمین مناسب باشد، که در این مورد نیز ما تردید داریم، شاید برای تشخیص وضعیت اقلیت کوچکی از مردم کشور ما، که روزگار خود را کاملاً به سبک زندگی غربی می­گذرانند مناسبتی داشته باشد اما مسلماً نمی­توان وضعیت رشد اخلاقی عموم مردم ایران و نیز مشکلات اخلاقی افرادی را که دچار کم­رشدی و اختلال اخلاقی هستند با چنان آزمون­هایی به­درستی شناسایی کرد. آن آزمون­ها اساساً بر پایه نگرش­های زیست­شناسی و شناخت­شناسی ژنتیک، رفتارگرایی فردی و اجتماعی، و نظریه پردازش اطلاعات، و با درکی محدودنگر از تحول اخلاق آدمی، استوار شده است و حاصل دنباله­روی از روان­شناسی غربی و درک و دریافت­های محافل و انجمن­های روان­شناسی کشورهای پیشرفته صنعتی، نظیر انجمن روان­شناسی امریکا[3]، است. چنین دیدگاهی، به دلیل آنکه صرفاً قضاوت اخلاقی در مورد قوانین و مناسبات اجتماعی غربی را مبنای نظریه خود قرار داده و توجهی به بنیان­های جاودانه اخلاقی، به انگیزش و احساس اخلاقی، به ایمان و فرهنگ اخلاقی، و به رفتار و واکنش­های عینی اخلاقی ندارد، با ساختار روانی سایر مردم جهان، خاصه با وضعیت رشد اخلاقی مردمان شرقی و مسلمان و ایرانی، سازگار نیست.

بررسی نظریه­های رشد اخلاقی در میان روان­شناسان غربی ما را به این نتیجه می­رساند که آنان را می­توان در سه گروه دسته­بندی کرد. گروهی از روان­شناسان غربی (از جمله لارنز، ١٩٨٣، گودال، ١٩٩٠؛ دو وال، ١٩٩١ و ١٩٩6؛ راین، ١٩٩٧؛ هافمن، ٢٠٠٠؛ و هاید، ٢٠٠١)[4] ریشه اخلاقیات و رفتار اجتماعی را در تاریخ تکامل زیستی انسان می­دانند. گروهی دیگر (از جمله روان­تحلیلگرانی چون فروید، ١٩٢5/١٩6١؛ و نظریه­پردازان یادگیری اجتماعی چون باندورا، ١٩٧٧) اخلاقیات را سازگاری با هنجارهای اجتماعی تلقی می­کنند. گروه سوم، که دیدگاههایشان بیش از همه مورد توجه واقع شده، روان­شناسانی هستند که سطح رشد شناختی را اساس اخلاق می­دانند. ژان پیاژه (١٩٣٢/١٩65) و لارنس کولبرگ (١٩٧6) بیش از هر روان­شناس دیگری این گروه را نمایندگی می­کنند. بنیادهای فکری برخی دیگر از روان­شناسان (از جمله گیلیگان،١٩٨٢؛ و رست، ١٩٨6)[5] را نیز که در مورد رشد اخلاقی مطالعات تازه­تری انجام داده­اند، می­توان در همین شمار دانست.

دیدگاه­های مذکور که حاصل تحقیقات شناخته­شده­ترین روان­شناسان غربی در مورد رشد اخلاقی است عموماً دچار مشکلاتی است که بر شمردیم. نه تنها گروه اول (که جوانب زیست­شناختی و تکامل بیولوژیک آدمی را اساس اخلاق او می­دانند) بلکه آن دسته از روان­شناسان نیز که به جنبه­های اجتماعی و شناختی رشد اخلاقی توجه بیشتری کرده­اند نیز نتوانسته­اند قدم از زندگی عرفی انسان فراتر گذارند و بنیان­های روحانی و عقلانی و انگیزشی در اخلاق را نیز، که ریشه در خلقت الهی و فطرت آدمی دارد، مورد توجه نظامدار و عمقی قرار دهند. در واقع، نظریات روان­شناسان غربی، کاملاً متفاوت و حتی متضاد با وحی الهی و با درک و فهم عرفا و حکمای اسلامی و ایرانی از جوانب روحانی وجود و اخلاق آدمی است. سطوح نظری و عملی روان­شناسی رشد و روان­شناسی تحول اخلاقی در مغرب­زمین و دیدگاههای روان­شناسان مذکور، که در سه گروه زیستی، اجتماعی، و شناختی قرار می­گیرند، به تمامیت رشد اخلاقی آدمی توجهی ندارند و یا چنان متمرکز بر سطوح پایین تحول اخلاق آدمی هستند که سطوح متعالی روحانی و عقلانی در اخلاق را نادیده می­گیرند.

مشکل اصلی فقط این نیست که روان­شناسان غربی نگرشهای محدود و تقلیل­دهنده­ای به تحول اخلاق آدمی دارند، مسأله این نیز هست که روان­شناسان و متخصصان تعلیم و تربیت ما هم سعی نکرده­اند نظریه­های مقبول و جامعی در مورد رشد و تحول و تربیت اخلاقی کودکان و نوجوانان و جوانان ارائه دهند. بدتر از همه این است که فکر کنیم گویا نمی­توان تحقیقات دانش روان­شناسی رشد را بر بنیاد دیدگاهها و مفاهیم و اصول برگرفته از محکمات دینی و حکمت و فرهنگ ملی استوار کرد و گویا مقدور نیست که برای نوآوری­کردن و نظریه­پردازی و آزمون­سازی در چنین زمینه­ای به پژوهشهای اصیل و جدید علمی در حوزه روان­شناسی رشد اخلاقی بپردازیم. به چنین دلایلی است که آفرینش دانش در این حوزه اساسی روان­شناسی یک ضرورت قطعی است. بر چنین اساسی است که ما، به سهم خود، سعی کرده­ایم در یک پژوهش مصوب با عنوان "نظریه­پردازی،

طراحی، تهیه، و هنجاریابی آزمون رشد اخلاقی برای کودکان و نوجوانان و جوانان دانش­آموز ایران بر اساس بنیانهای دینی، حکمت و فرهنگ ملّی، و دانش روان­شناسی" به این نیاز مبرمِ فراموش­شده و زمینه­سازی برای تحقیقات اصیل و جدید علمی در حوزه نظریه­پردازی رشد اخلاقی پاسخی بدهیم. ما امیدوار هستیم که نتایج چنین پژوهشی بتواند کار تشخیص و تربیت و بازپروری رشد اخلاقی دانش­آموزان را در مقاطع مختلف تحصیلی بهبود بخشد و تئوری و روش و ابزار مناسبی را در اختیار مشاوران و روان­شناسان مدرسه و معلمان قرار دهد.

بررسی پیشینه پژوهشی

مهمترین پیشینه­های علمی را که در ارتباط با رشد و تربیت اخلاقی و سنجش رشد اخلاقی در کشور ما وجود دارد، به شرحی که در زیرنویسها ارائه شده، اساساً می­توان به سه دسته تقسیم کرد: دسته اول مجموعه تألیفهایی است که تربیت اخلاقی را از دیدگاههای دینی و فلسفی و تربیتی مورد بحث قرار داده­اند، دسته دوم آثاری است که بیانگر دیدگاههای پیاژه و کولبرگ (اعم از ترجمه و تألیف) است، و دسته سوم یک مجموعه از پژوهشهای دانشگاهی است که اساساً از نوع پایان­نامه­های تحصیلات تکمیلی است و به وضعیت رشد قضاوت اخلاقی کودکان و نوجوانان ایرانی با تکیه بر دیدگاههای پیاژه و کولبرگ پرداخته است.

مهمترین عناوین تألیفی رشد اخلاقی از دیدگاههای دینی و فلسفی و تربیتی از گذشته تا به حال، که در کشور ما به چاپ رسیده­اند شامل 20 موردی است که در زیرنویس ارائه شده است[6]. همچنین، جدا از کتابها و تحقیقات دانشمندان خارجی که در این مقاله مورد استناد قرار گرفته­اند، پنج مورد دیگر از آثار دانشمندان خارجی و داخلی که به بحث اخلاق و تربیت و رشد اخلاقی بر اساس دیدگاههای روان­شناسان غربی پرداخته­اند، حائز اهمیت بیشتری است[7]. از میان تحقیقات ایرانی و پایان­نامه­های تحصیلات تکمیلی دانشگاهی نیز می­توان به 24 مورد، که در زیرنویس آمده است، اشاره کرد[8].

با مراجعه به تألیفها و تحقیقات فوق دریافته­ایم که مسأله اخلاق و رشد اخلاقی و سنجش اخلاقی، تا آنجا که به آثار دینی و فلسفی و تربیتی ایرانی مربوط می­شود اساساً از نوع مطالب کلی در معارف دینی و حکمت و تربیت است و تحقیقات دانشگاهی نیز، به­جز چند پایان­نامه فلسفی و ادبی که فرهنگ ملی را در مسائل اخلاقی مورد توجه قرار داده­اند، بر درک و دریافتهای پیاژه و کولبرگ از رشد اخلاقی مبتنی است و در این تحقیقات که همگی از نوع پایان­نامه­های کارشناسی ارشد است هیچ نوع نظریه­پردازی در رشد اخلاقی و مقیاس­سازی برای سنجش رشد اخلاقی و برنامه­سازی برای آموزش و تربیت اخلاقی کودکان و نوجوانان و دانش­آموزان ایران و نیازهای آموزش و پرورش صورت نگرفته است.

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه