نظریه های مدیریت فصل اول اصول مدیریت
ظهور سازمان های اجتماعی و گسترش روز افزون آنها یکی از خصیصه های بارز تمدن بشری است. به این ترتیب و با توجه به عوامل گوناگون مکانی و زمانی و ویژگی ها و نیازهای خاص هر جامعه هر روز بر تکامل و توسعه این سازمان ها افزوده می شود. بدیهی است هر سازمان اجتماعی برای نیل به اهداف طراحی شده و با توجه به ساختارش نیازمند نوعی مدیریت است. باید توجه داشت شیوه رهبری و مدیریت در هر تمدنی به ساخت فرهنگی آن تمدن بستگی دارد.
تعریف مدیریت:
مدیریت فرآیند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.
تعریف مذکور پنج قضیه اساسی ذیل را که زیربنای مفاهیم کلی نظری و عملی مدیریت است در بر دارد:
1) مدیریت یک فرآیند است؛ 2) مفهوم نهفته مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است؛ 3) مدیریت مؤثر تصمیم اهای مناسبی می گیرد و به نتایج مطلوبی دست می یابد؛ 4) مدیریت کارا، به تخصیص و مصرف مدبرانه می گویند؛ 5) مدیریت بر فعالیت های هدفدار تمرکز دارد.
علم، هنر یا حرفه:
بخشی از دانش مدیریت را می توان از طریق آموزش فراگرفت و بخش دیگر را ضمن کار باید آموخت و در واقع بخشی را که با آموزش فراگرفته می شود، علم مدیریت و بخشی را که موجب به کار بستن اندخته ها در شرایط گوناگون می شود، هنر مدیریت می نامند. به دیگر سخت علم دانستن است و هنر توانستن. از آنجایی که مدیریت با عواملی همچون پول، مواد، محصولات، خدمات و کارکنان که پسویته در تغییرند سر و کار دارد، پیش بینی درباره آنها دشوار و انطباق آنها با معیارهای علمی مشکل است. با این همه همواره شاهد تلاش مستمر صاحبنظران در جهت علمی کردن مدیریت هستیم.
- لینک منبع
تاریخ: شنبه , 07 مرداد 1402 (08:59)
- گزارش تخلف مطلب