نظریه ی رشدروانی اجتماعی اریکسون
نظریه ی اریکسون:
برخلاف پیاژه که بر رشد شناختی تاکید دارد , اریکسون بر ابعاد عاطفی و اجتماعی رشد تکیه می کند. شاید بتوان نظریه ی پیاژه در رشد شناختی و نظریه ی اریکسون در رشد عاطفی و اجتماعی را مکمل یکدیگر دانست , زیرا هریک از آن ها یک جنبه ی مهم از ابعاد روان شناسی را مورد دقت و بررسی قرار داده اند. خود اریکسون نیز در یکی از مصاحبه هایش , یافته های خویش را با تحقیقات پیاژه مربوط کرده و گفته است ((گویی آنان یک فرش را از دو سوی مختلف می بافته اند)). هرچند اریکسون مانند فروید به روش تحلیل روانی تاکید داشته , اما دیدگاه اریکسون با دیدگاه فروید تفاوت های بسیار دارد و نظریه ی تحلیل روانی اریکسون فاصله ی زیادی با مکتب روانکاوی فروید دارد.
پژوهش ها و نوشته های اریکسون , تحلیل روانی را گسترش داد و آن را با زمینه های مهم دیگر مانند مردم شناسی فرهنگی و روانشناسی و رشد کودک و مطالعه تاریخی انسان و ادبیات و هنر در هم آمیخته است. نوشته های اریکسون مانند روانکاوان , همراه با توصیف و تبیین های موردی است که درباره ی کودکان , نوجوانان و بزرگسالانی که دارای مسائل و مشکلات عاطفی و روانی داشتند , صورت گرفته است , اریکسون معتقد است که ((من)) علاوه بر نقش واسطه ای که بین ((نهاد1)) و ((من برتر2)) دارد , دارای یک عملکرد شناختی ارثی است. به این علت اریکسون را از جمله ی ((روانشناسان من)) به حساب می آورند. به نظر او هر پدیده ی روانی را باید در سایه ی ارتباط متقابل بین عوامل زیستی و معیارهای روانی و اجتماعی , حتی تجربه های شخصی مورد مطالعه قرار داد.
- لینک منبع
تاریخ: پنجشنبه , 05 مرداد 1402 (00:29)
- گزارش تخلف مطلب