نشانه های اختلال روابط زندگی در یک خانواده
ما در اینجا به چند نمونه پرداخته و به اختصار شرح و بسط خواهیم داد تا با مرور آن ضمن خود سنجی توسط مزدوجین، کمکی هر چند کوچک در استحکام و سلامت خانواده کرده باشیم. (جهت اطلاعات بیشتر به کتاب «ازدواج و خانواده پایدار» مولف مراجعه شود)
1- گین(gaine) گرفتن/ دادن:تا حدودی در اغلب زندگی های معمولی، رگه هایی از گین گرفتن (سود و پاداش گرفتن در قبال انجام کاری) دیده می شود. با این وجود در صورتی که این رفتار یک رویه شده و معمول گردد، روابط طرفین از حالت طبیعی خارج شده و بیشتر نقش کاسب کارانه و اصلاحا بازاری را خود خواهد گرفت. به عبارتی طرفین(زن و شوهر و والدین و فرزندان) برای یکدیگر کاری انجام نداده مگراین که سودی را کسب نمایند. در موارد حاد و مشهودتر آن، این نحوه تعامل بر زبان رانده شده و اصلاحا مشروط به انجام و یا دریافت سود و چیزی (مادی و غیرمادی) می گردد. حساب کتابهای وسواس گونه که مشاهده کننده (در صورتی که تصور فضای خانواده و روابط متقابل را از ذهن دور کند) رابطهی دو یا چند تاجر و کاسب را خواهید دید که هریک بدنبال سود و دریافت بیشتری است. به عنوان مثال از ناحیه زن ممکن است گفته شود وقتی برای طلا و... خریدی دوستت خواهم داشت. و یا در مورد فرزندان ممکن است خرید از بازار و یا انجام کار برای خانواده را منوط به گرفتن پول و یا اجابت کاری دیگر در عوض آن مینمایند. چنان که متوجه شده اید، فروکاستن روابط عاطفی، قلبی و صمیمت درونی امور خانوادگی که معمولا بدون چشمدااشت و براساس گرایش فطری و رضایت درونی است، به رابطهی مادی و بده بستان، تخریب همدلی، همکاری و مشارکت پایدار و اصولی را بدنبال دارد. با توجه به موارد فوق و به منظور درک و اصلاح فرایند روابط متقابل با اعضای خانواده شما می توانید تعاملات خود، همسر و فرزند را رصد کرده و میزان تمایلات روابط بر اساس گین را شناسایی و به مرور اصلاح نمایید.
2- ائتلافگیری و یا به عبارتی از فرزند/ان به عنوان به عنوان حربه و جبهه ای بر علیه طرف مقابل استفاده کردن:
در بررسی روابط زناشویی و خانوادگی زوجین، در بعضی مواقع با پدیدهی ائتلاف کردن مواجه هستیم. در این شکل از رابطه و تعامل خانوادگی یک طرف یا هر دو طرف خانواده اقدام به تشکیل دو یا چند جبهه رفتاری از طریق جناج بندی به سود خود و ضرر طرف متقابل می نماید. در این صورت تعدادی از اعضای خانواده در رفتار، کلام و یا هردو با هم شده و در سوی دیگر تعدادی نیز جبهه می گیرند.
در اکثر مواقع والدین (به عنوان مثال دختر با پدر و پسر با مادر همسو شده) گروهی را تشکیل داده و از سایر اعضا با بکارگیری شیوه ها و روشهایی که معمولا چاشنی عاطفی و دلسوزی ظاهری همراه است درخواست پیوستن می نمایند. در این صورت اعضایی که جوانتر و کمتر تجربه که معمولا مهارت لازم را برای برون رفت از این مخمصه ندارند، دچار تعارض می گردند. در صورتی که تعارض مستمر و طولانی باشد (و با توجه به مهارت پایین) فرد دچار انواع اختلالات رفتار از جمله وسواس و اضطراب خواهند شد. والدینی که توجه به این مهم ندارند و عملا خواستههای خود را بر سلامتی خانواده اولویت میدهند(ایجاد و یا تشدید ائتلاف می کنند)، فرزندانی بیمار و مشکل دار تحویل جامعه می دهند. علاوه بر آن این فرزندان، الگوی رفتاری درونی شده (تشکیل جبهه و ائتلاف) را نیز به زندگی جدید (پس از ازدواج) منتقل کرده و عملا این سیکل رفتاری تکرار می گردد. از این رو انسان و والدین سالم از تشکیل ائتلاف و جبهه گیری خود داری و با تقویت مهارتهای ارتباطی سعی در مانع شده تشکیل اینگونه روابط در سایرین می شوند. شما جز کدام دسته هستید؟ آیا تاکنون با این پدیده مواجه بوده اید؟ در مقابل آن و برای اصلاح رفتار چه اقداماتی انجام داده اید؟ چه پیشنهاداتی ارائه می کنید؟
- لینک منبع
تاریخ: دوشنبه , 02 مرداد 1402 (20:44)
- گزارش تخلف مطلب