اهداف آموزش علوم در دوره ابتدایی
به طور کلی آموزش علوم در دوره ی ابتدایی سه هدف زیر را دنبال می کند:
الف: کسب دانستنی های ضروری
ب: کسب مهارت های ضروری
ج: کسب نگرش های ضروری
الف:کسب دانستنی های ضروری:
مراد از دانستنی های ضروری آن دسته از اطلاعات اولیه است که در زندگی روزمره و آینده دانش آموز کاربرد داشته باشند. این اطلاعات، زمینه های چهار گانه زیر را شامل می شوند:
بدن انسان و بهداشت آن (علوم بهداشت)
محیط زنده (علوم زیستی)
محیط غیر زنده (علوم زمین)
موضوعات مربوط به ماده و انرژی (علوم فیزیکی)
اگر دانش آموز بخواهد زندگی سالمی داشته باشد،در درجه اول باید بدن خود را بشناسد و با ساختمان و کار اندام های مختلف آن در حد لازم آشنا شود. به ویژه از لحاظ بهداشت اجتماعی، چیز های زیادی را باید به دانش آموزان یاد بدهیم. بنابراین، طبیعی است که باید دانش آنان را درباره ی بدن خودشان زیاد کنیم.
شناخت محیط زنده،یعنی آشنایی با گیاهان و جانوران مختلفی که در روی سیاره ی زمین،در همه منابع آن با ما شریکند.با توجه به تأثیر فراوانی که گیاهان و جانوران بر زندگی ما دارند (تهیه غذا و مواد مختلف،ایجاد بیماری ها و...)لازم است چرخه های زندگی،فایده ها زبان ها و مشخصات گروه های مختلف جانداران را به دانش آموزان بشناسانیم. از طرف دیگر محافظت از محیط زیست به عنوان یک میراث طبیعی بر همه ما واجب است و از همین آغاز تحصیل و مدرسه،باید چنین عقیده و نگرشی را در کودکان پدید آوریم.
محیط غیر زنده،شامل پدیده های موجود در آسمان و زمین(کوه، دریا، سنگ ها، آتشفشان، سیل و...)تغییرات کوتاه مدت و دراز مدت،مواد و منابع طبیعی،کاربردهای آن ها و حفاظت از آن هاست. جلوگیری از آلودگی محیط طبیعی نیز در همین مقوله جا می گیرد.
موضوع های مربوط به ماده و انرژی،شکل های مختلف این دو، کاربرد ها و خواص آن ها در زندگی است. انسان امروز با استفاده از علم و تکنولوژی،موفق شده است از صورت های مختلف ماده و انرژی برای بهتر زیستن خود استفاده کند. کودکان نیز به عنوان شهروندان دنیای فردا باید با راه های درست این کار آشنا شوند.
ب: کسب مهارت های ضروری:
علم، به عبارتی به معنای داشتن اطلاعات است، یعنی کسی که دانستنی های زیادی را در مغز خود جا داده است، عالم می شماریم، اما اگر دقیق تر شویم و بخواهیم بدانیم که آن دانستنی ها چگونه حاصل آمده اند، ناچاریم به روش علم هم توجه کنیم. روش علمی،راهی است که دانشمندان برای یافتن پاسخ پرسش ها و مسائل خود می روند. اندازه گیری و انجام آزمایش،دو روش مهمی هستند که دانشمندان به آ نها می پردازند. محصول علم،چیزی است که دانشمندان در پی آن هستند و این محصول را باید نتیجه تلاش ایشان در راه رسیدن به آن ها محسوب داشت. ما نیز برای آن که دانش آموزان را مانند دانشمندان به کسب دانش ها وا داریم،ناچار شده ایم راهی را که آنان می روند و وسایلی را که به کار می برند معرفی کنیم. واقعیت های علمی تغییر پذیرند. موضوعی ممکن است امروز مطلوب و لازم بنماید،اما چند سال بعد کهنه شود. در دوران تحصیل خود شما هم چنین اتفاقی افتاده است.مقایسه ی کوتاهی درباره ی کتاب های درسی 15 سال پیش و امروز نشان می دهد که موضوعات تازه ای وارد آن ها شده و بعضی از مفاهیم،به علت عدم نیاز حذف شده اند.اما آن چه باید بماند چگونگی فراگرفتن مطالب است.آن چه می توان گفت اکنون در همه ی کشور ها مورد قبول متخصصان روش های آموزشی علوم است. لزوم پرورش چند نوع مهارت و توانایی در دانش آموزان است به همین سبب ما نیز باید سعی کنیم راهی را به دانش آموزان نشان بدهیم که خودشان بتوانند به دنبال واقعیت های مورد نیاز خود بگردند و گذشته از آن،برای یادگیری وقت کمتری را صرف کنند وآنچه می آموزند، پایدارتر و عمیق تر باشد.
ج: کسب نگرش های ضروری:
البته، در کنار مهارت ها، هدف های نگرشی را باید در نظر داشت. از جمله هدف های نگرشی،می توان به مواردی چون توجه به خلقت پدیده ها ی خلقت، عظمت خالق، تمایل به همکاری،صبروحوصله، درست کاری، احترام به دیگران، دوری از تعصب نابجا،کنجکاوی،علاقه مندی به کار،حساسیت نسبت به محیط زیست به عنوان یک امانت الهی،انعطاف پذیری در اندیشیدن و دارا بودن تفکر نقاد و خلاق اشاره کرد. البته،بیشتر این هدف ها جنبه عمومی دارند و تنها به درس علوم مربوط نمی شوند.
در مورد نگرش های مربوط در دانش آموزان،به نکات زیر توجه داشته باشید:
نگرش،حین تمایل به اقدام،در یک مسیر معین،به این ترتیب، محیط آموزشی باید طوری باشد که کسی یا کسانی به طور مداوم به او بگویند فلان کار را بکن و فلان کار را نکن فرصتی برای نشان دادن نوع نگرش خود را نخواهد داشت. در نتیجه به دستگاهی تبدیل می شود که فقط دستورهای ما را اجرا کند.
برخی نگرش ها از چیزی که تأیید یا رد می شود حاصل می آیند.بنابر این،کارهای خوب دانش آموزان را تأیید و کارهای نا مطلوب آنان را رد کند.
نگرش ها عموماً مسائلی ارزشی هستند و بهتر است از طریق عمل خود نگرش ها را به کودکان بیاموزیم نه صرفاً با حرف.
ساختار کتاب های درسی علوم تجربی در مقطع ابتدایی
در تنظیم محتوای کتاب های درسی علوم تجربی در پنج پایه ابتدایی، سعی شده است از الگوی واحدی استفاده شود، اگر چه به تناسب هر پایه در بعضی موارد تفاوت هایی وجود دارد.
الگوی کلی کتاب های درسی علوم تجربی:
تصویر عنوانی: هر درس با یک تصویر،مرتبط با موضوع درس که تصویر عنوانی نامیده می شوند شروع می شود.هدف این صفحه ایجاد زمینه ای برای گفت و گو در مورد موضوع درس است. در این صفحه،آموزش مفهوم خاصی مورد نظر نیست و فقط با استفاده از آن معلم تا حد امکان،دانش آموزان را به گفت و گو در مورد موضوع تشویق می کند تا علاقه به بیشتر دانستن در آن ایجاد شود و به راحتی بتوانند وارد موضوع درس شود.
فعالیت های آموزشی: در پایه های اول و دوم سعی شده است که مفاهیم اصلی مورد نظر برنامه درسی از طریق فعالیت هایی دانش آموزان انجام می دهند آموزش داده شود و فعالیت ها به گونه ای ترتیب داده شده اند که پرورش مهارت ها و نگرش ها ی معینی را هم لحاظ کند.
در پایه های اول و دوم این فعالیت ها عمدتاً بر مهارت مشاهده، جمع آوری اطلاعات و پیش بینی کنید استوارند. اما در پایه های بالاتر،فعالیت هایی برای پرورش مهارت های تفسیر کردن،طراحی تحقیق و نتیجه گیری نیز آمده است.
مفاهیم: از پایه اول تا پنجم به ترتیب حجم مفاهیم متون علمی نسبت به فعالیت ها افزایش می یابد.این امر به دلیل ویژگی سنی دانش آموزان پایه های بالاتر است که توانایی درک مفهوم در آنان بیشتر است و به دلیل حجم علمی در برنامه درسی آنان بیشتر شده است.افزایش مفاهیم علمی به هیچ وجه به معنی کاهش اهمیت فعالیت در فهم مطالب نیست.به هر صورت کتاب حجم محدودی دارد که باید آن را به نسبت حجم مفاهیم و حجم فعالیت ها با توجه به برنامه درسی تقسیم بندی کرد.
دریک نگاه کلی دیگر به کتاب،برای آن که برنامه ی آموزشی از روال معینی برخوردار باشد و برای سهولت کار و استفاده از کتاب درسی را می توان به شرح زیر تقسیم بندی کرد:
الف- متن اطلاع رسانی: متن اطلاع رسانی متنی است در قالب نوشتار و گاهی تصاویر،اطلاعاتی درباره ی موضوعی ارائه کرده است. بهتر است این متن توسط هر دانش آموز در گروه خوانده شود و پس از تعیین فرصت تعیین شده،دانش آموزان درمورد آن چه فهمیده اند مشورت کنند و یا معلم از همان متن از شاگردان پرسش کند. وقتی دانش آموزی پاسخ داد همان پرسش را از چند دیگر بپرسید. اگر دانش آموزانی به وقت بیشتری برای درک مفاهیم احتیاج دارند به آنان فرصت داده شود تا دوباره به خواندن متن بپردازند. این شیوه موجب می شود که خواندن آنان توأم با درک و فهم باشدو به روش مطالعه بیشتر آشنا شوند و یاد بگیرند که مطالعه و خواندن می توانند درباره ی موضوعی اطلاعات بیشتری پیدا کنند.بنابراین در خارج از کلاس هم می توانند خود فعال شوند و به مطالعه بپردازند و خود آموزی کنند تا توانایی درک مفهوم در آنان پرورش یابد.
ب- متنی که دستور کار فعالیت علمی است: این نوع متن برای فعالیت های علمی ارائه شده است. از پایه دوم به بعد بهتر است این متن را افراد گروه بخوانند و آن چه را که خواسته شده مرحله به مرحله انجام دهند، معلم نظارت می کند که آنان به ترتیب،دستور کار را بخوانند،هدف فعالیت را بفهمند و سپس آن را انجام دهند. عمل کردن به این شیوه موجب می گردد که دانش آموزان یاد بگیرند که چگونه می توانند یک فعالیت علمی را طراحی کنند و یا در خارج از کلاس فعالیتی را انجام دهند مهم تر از همه این که آمادگی پیدا می کنند تا بتوانند از کتاب های علمی کمک آموزشی که فعالیت های علمی را پیشنهاد می کنند،به خوبی استفاده کنند. این نوع متن شامل: آزمایش کنید،مشاهده کنید،فعالیت و.... است.
ج- متنی که طرح مسئله می کند: این نوع متن شامل سؤال هایی است که تحت عنوان: فکر کنید،بحث کنید، پاسخ دهید و...ارائه شده است. بهتر است چنین متنی توسط هر فرد یا گروه خوانده شود و در مورد هدف فعالیت به توافق برسند و فرصت یابند که هر یک برای آن پاسخ پیدا کنند و سپس در گروه طرح کنند و سعی کنند به یک پاسخ مشترک برسند. چنین کاری باعث می شود که دانش آموزان یاد بگیرند چگونه با مسائل برخورد کنند،مسئله را بفهمند،در جهت حل آن مشورت کنند و پاسخ را بیابند.
در هر سه نوع متن،مسئولیت مستقیم کار با دانش آموزان است و همه ی افراد یا گروه ها مخاطب هستند. عموماً در کلاس ها بعضی از افراد یا بعضی از گروه ها متن را می خوانند و دیگران شنونده هستند، چنین شیوه ای مانع از پرورش مهارت برقراری ارتباط در تک تک دانش آموزان می شود. غیر از پایه ی اول در دیگر پایه ها توصیه می شود همکاران به شیوه های ارائه شده توجه کنند زیرا در زمان نه چندان طولانی نتایج چشمگیری را در بر خواهد داشت.
رویکردهای آموزش علوم تجربی
برای درک و شناخت و بکارگیری روشهای مختلف آموزش و همچنین فعالیتهایی که دانش آموزان در فرآیند یاددهی – یادگیری انجام میدهند، لازم است تا یک معلم درباره کارهایی که در کلاس انجام میدهد، بیندیشد. این شیوه برخورد با آموزش به معلم کمک میکند تا دانشآموزان خود را در موقعیت یادگیری بهتری قرار دهد. آشنایی باانواع رویکردهای چهارگانه موجوددرآموزش علوم تجربی به معلم کمک میکندتا رویکردوشیوه ی آموزش خود را مورد بازبینی قرار داده و بهترین روش و رویکرد را جهت آموزش علوم تجربی انتخاب نماید. در این بخش هر کدام از رویکردهای مورد استفاده در آموزش علوم تجربی معرفی میشوند.
رویکرد انتقالی
در این رویکرد، بدون درگیر کردن جدی دانشآموزان در فرآیند یادگیری، جواب بیشتر سئوالها بطور مستقیم به آنها گفته میشود. دانشآموز همواره مطیع و منفعل است و با گوش دادن و یا نوشتن مطالب در اطلاعات معلم شریک میشود. محتوای دانش اهمیت زیادی دارد، اما بر مهارتها و نگرشها تأکید نمیشود و معلم نیز اطلاعات را از طریق شفاهی یا نمایشی به دانشآموزان ارائه میکند. گرچه در این رویکرد انتقال مطالب با سرعت بالا در کوتاهترین زمان انجام میشود و معلمان نیز با این روش آشنا هستند و تنها روش بیخطر آموزش مطالب به دانشآموزان است؛ اما فهم عمیق مطالب ممکن نیست و میزان یادگیری نیز قابل اندازهگیری دقیق نخواهد بود.
رویکرد تعاملی
اگر معلم فعالانه برای آگاهی یافتن از آنچه که دانشآموزان قبلاً فهمیدهاند بکوشد و سپس آنها را به پرسیدن پرسشهای علمی تشویق نماید، در این صورت رویکرد تعاملی را به کار گرفته است. در این روش، دانشآموز به بیان نظر خود درباره موضوع میپردازد و از طریق پرسیدن سئوالهای خود و انجام آزمایش و بیان نتایج آن در کلاس، تحقیق میکند. معلم چهارچوبی برای یادگیری تنظیم میکند و به هماهنگی آنها میپردازد و بر طبق علاقه دانشآموزان، یادگیری را تسهیل میبخشد. این رویکرد انگیزه دانشآموزان را تحریک کرده و به نیازهای آموزشی واقعی آنها نزدیکتر است. بحث و تبادل افکار بین معلم و دانشآموز از ویژگی بارز این روش بوده و دانشآموزان به جای انفعال و تسلیم شدن در مقابل بارش یکطرفه اطلاعات از طرف معلم، فعالانه در بحث، گفتگو، پرسش و پاسخ با معلم به تعامل میپردازند.
رویکرد فرایندی
در سالهای اخیر، رویکرد فرایندی در آموزش علوم تجربی بهویژه آموزش شیمی، مقبولیت زیادی یافته است. دانشآموز در تدریس مشارکت فعال دارد و تمام مهارتهای علمی او پرورش داده میشود. معلم به سازماندهی امکانات میپردازد و یادگیری نیز از طریق مشارکت فعال دانشآموزان در فرایند یاددهی- یادگیری انجام میشود. در این رویکرد پرورش انواع مهارتهای پایه جهت فعالیت در آزمایشگاه و اجرای برنامه درسی مبتنی بر انجام آزمایش در اولویت بوده و به انتقال دانش نظری کمتر توجه میشود. آموزش شیمی در آزمایشگاه و بیان نظریههای علمی از طریق نتایج به دست آمده از انجام آزمایشها مثال روشنی از کاربرد این رویکرد میباشد.
رویکرد کاوشگری
در این رویکرد به دانشآموز اجازه داده میشود تا جواب سئوال ها را به تنهایی و یا با کمک اعضای گروه، کشف کرده و به استفاده از مواد و وسایل در دسترس، دیدن طرحها و نتیجهگیری از تجربیات و آزمایشهایی که انجام داده است، تشویق میشود. معلم به انتخاب امکانات و سازماندهی آزمایشها و کمک به دانشآموزان در انجام آنها میپردازد، و علم نیز موضوعی است که باید دانشآموزان آن را کشف کنند، زیرا که یادگیری در همین کشف کردن پدیدهها و حل مسئله شکل میگیرد. در این روش میزان درگیری دانشآموز در یادگیری، بسیار بالا است.
بررسیها نشان داده است که در یک کلاس درس واقعی، بیشتر معلمان ترکیبی از چند رویکرد را به کار میگیرند. هیچیک از رویکردهای ذکر شده به تنهایی به کار گرفته نمیشوند و هیچ مرز مشخصی هم بین آنها وجود ندارد.
- لینک منبع
تاریخ: دوشنبه , 02 مرداد 1402 (06:44)
- گزارش تخلف مطلب