امروز پنجشنبه 01 آذر 1403 http://bitcoin.cloob24.com
0

معلم ثانی بعضی فارابی را معلم ثانی می‌نامند و علّت ملقّب شدن فارابی به این عنوان را چنین ذکر می‌کنند: مترجمان در عصر مأمون ترجمه‌های مخلوطی از آثار ارسطو ترتیب داده‌بودند که هر کدام با دیگری تفاوت فاحشی داشت و کسی نبود که این‌ها را تصحیح و اصلاح نماید اما فارابی در زمان منصور بن نوح سامانی این ترجمه‌ها را مقابله کرده اصلاح نمود و کتاب خویش را «تعلیم ثانی» نام نهاد بعداً ابن سینا نیز از این اثر استفاده‌های فراوانی در تنظیم کتاب شفاء نمود؛ امّا کسانی چون ابن خلدون گفته‌اند بدین جهت او را معلّم ثانی گفته‌اند که آن‌چه از مباحث و مسائل منطق متفرّق و پراکنده بود جمع کرد و در تهذیب آن کوشید و تمام آن مسائل را از ترجمه‌های پراکنده و مشوّش گرد‌آورد و در کتابی خلاصه کرد او را معلّم ثانی لقب دادند. (رک. مقدمه‌ی ابن خلدون، ص537) در عین حال آن‌چه مهم است این‌که فارابی اولین‌بار آثار ارسطو و مسائل منطق را به صورت منسجم و یک‌دست به همراه شرح‌های مناسب تنظیم کرد و اغلاط، پراکنده‌گویی‌ها و تناقضات کتاب‌های قبل از خود را تصحیح نمود. شاید اگر شرح‌های فارابی بر آثار ارسطو نبود مسلمین خیلی دیرتر با حکمت اسلامی آشنا می‌شدند به طوری که دکتر صفا معتقد بود اهمیت فارابی بیشتر در شرح‌های او بر آثار ارسطو است و به سبب همین شروح هم او را معلّم ثانی خوانده و در مقام بعد از ارسطو قرار داده‌اند. (ذبیح‌الله صفا، ص182) از تألیفات فارابی، القفطی هفتاد و چهار کتاب و رساله و ابن‌ابی‌اصیبعه یک صد و شانزده کتاب یا رساله و ابن‌ندیم هفت رساله در منطق از او یاد کرده‌اند یا به اسم او نوشته‌اند؛ لیکن آن‌چه از کتاب‌های فارابی بر جا مانده حدود 12 رساله و کتاب در منطق و دیگر علوم است که نام آن‌ها عبارتند از: مبادی آراء اهل المدینه الفاضله، احصاء العلوم و التعریف و باغراضها، ما ینبغی ان تعلم قبل الفلسفه، السیاسه المدینه، رساله فی ماهیه العقل، تحصیل السعاده، اجوبه عن مسائل فلسفیه و... از دیگر آثاری که منسوب به فارابی است کتاب القیاس الصغیر، کتاب الجدل، کتاب شرائط البرهان، کتاب الواحد و الوحده، کتاب المواضع المنتزعه من الجدل، کتاب احصاء العلوم. (تاریخ الحکما، ص279) اندیشه‌های فارابی مهم‌ترین کار فارابی، نزدیک کردن دین و فلسفه بود؛ به طوری که می‌توان از وی به عنوان کسی که بین شریعت و حکمت پیوند زد و آن را به هم آمیخت یاد کرد. فارابی به افلاطون ارادت داشت و او را پیشوای حکیمان می‌دانست. در عین حال اهمیت ارسطو را هم فراموش نمی‌کرد.