امروز سه شنبه 06 آذر 1403 http://bitcoin.cloob24.com
0

مقدمه

قصه های پهلوانی که شاخه یی از قصه محسوب می شوند از چگونگی زندگی ونبرد میان قهرمانان و پهلوانان سخن می گویند و حالات و چگونگی افکار آن ها را در تقابل با همدیگر به نمایش می گذارند. شخصیت در قصه های پهلوانی، قهرمان نامیده می شود. از بهترین نمونه ی قصه های پهلوانی شاهنامه فردوسی است که به زیبایی و هنرمندی خاص به ترسیم آن ها پرداخته است.

بررسی شخصیت های داستان های شاهنامه به طور وسیع توسط دکتر اسلامی ندوشن و دکتر حمیدیان صورت گرفته است، اما به طور اخص آن در داستان رزم رستم و اسفندیار مقوله جداگانه یی مشاهده نگردیده است. پرداختن به داستان های پهلوانی، تاریخچه و ذکر انواع آن به همراه بررسی داستان رستم و اسفندیار با تاکید بر عنصر شخصیت روانی و اجتماعی مباحثی است که به آن پرداخته ایم.

خلاصه داستان رستم و اسفندیار

داستان از اینجا آغاز می شود که گشتاسب، پادشاه ایران، سپاهی را به سرکردگی اسفندیار شاهزاده و پهلوانی دلیر است در عین حال رویین تن است و آسیب ناپذیر به جز چشم های او که مورد گزند واقع می شود. "اسفندیار قهرمانی دینی است چنان که وقتی از بند پدر آزاد شد با خدا پیمان کرد که پس از پیروزی، صد آتشکده در جهان برپا کند و همه ی بی رهان را به راه دین در آورد ". (مسکوب، 1356: 27 )

اما رستم قهرمان ملی و مدافع نیکی است. اسفندیار جوانی پیروزمند در نبردهاست و پدر وعده ی پادشاهی بدو داده است. اما این امر را مشروط به کاری دانسته که عملی شدنش کاری ناممکن است. او ناگزیر است برای رسیدن به پادشاهی، بزرگترین پهلوان ایران زمین را منقاد و مطیع خود سازد و دست بسته روانه ی دربار نماید.

اسفندیار در نبرد خود با رستم اول بار او را بر زمین می افکند اما به او مهلت می دهد. دلاور با تجربه با مهلت ستاندن از پهلوان جوان از مهلکه می گریزد و با کمک پدر و چاره جویی از سیمرغ آگاه می شود که دو چشم اسفندیار آسیب پذیر است. پس برای بار دوم به رزمگاه می آید و تیر را مستقیم به سوی چشمان اسفندیار نشانه می گیرد و پهلوان جوان را بر خاک می افکند.

شخصیت رستم در داستان نبرد با اسفندیار:

"رستم نمونه یی از شخصیت ایستا است شخصیتی که در داستان تغییر نکند یا اندک تغییری پذیرد ".(نعمت اللهی. 1388:48) "به عبارت دیگر در پایان داستان همان باشد که در آغاز بوده است" (میرصادقی.1385: 93) به طوری که حوادث بر او تأثیر نکند یا اندک تغییری صورت پذیرد.

شخصیت رستم در این داستان شخصیتی سنتی و جا افتاده است. رستم مظهری از عدالت جویی، اعتدال و برقراری امنیت اجتماعی است. او انسانی است که از اصل منطق و واقعیت پیروی می کند و قصد برقراری تعادل و تعاون میان اسفندیار و گشتاسب را دارد و با هیچ یک از آنها مخالف نیست، در گفتگویی با اسفندیار از هر دو آنها تمجید می کند:

خنک شاه کو چون تو دارد پسر / به بالا و فرّت بنازد پدر

(شاهنامه: 475)

گاه اسفندیار را اندرز می دهد که تو از واقعیات زمانه آگاهی نداری و او که از قدرت طلبی گشتاسب آگاه است به اسفندیار گوشزد می کند که:

تو یکتا دلی و ندیده جهان / جهانبان به مرگ تو کوشد نهان

به گرد جهان بر دواند تو را / به هر سختی پروراند تو را

(شاهنامه:835.836)

رستم دایماً اسفندیار را از جنگ بر حذر داشته و در اشاره به اسفندیار می گوید:

برابر همی با تو آیم به راه / کنم هر چه فرمان دهی پیش شاه

(شاهنامه: 1349)

از دیدگاه محمد علی اسلامی ندوشن رستم در این داستان شخصیتی استوار و یکدست دارد. بی عقده، متعال و بزرگ منش،ترکیبی از نوش و نیش. تا زمانی که امیدوار به جلب توافق اسفندیار است بسیار نرم است از هیچ خواهش، پوزش و احساس بندگی دریغ نمی ورزد:

چنین گفت رستم به آواز سخت / که ای شاه شادان دل و نیک بخت

از این گونه مستیز و بد را مکوش / سوی مردمی یاز و باز آر هوش

(شاهنامه:1025. 1026)

خواهش رستم این است که از این فکر اهریمنی بیرون آید و با التماس و خواهش به وی می گوید:

گر این تیزی از مغز بیرون کنی / بکوشی و بر دیو افسون کنی

زمن هر چه خواهی تو فرمان کنم / به دیدار تو رامش جان کنم

(شاهنامه: 515.516)

" اما چون این امید بر باد می رود محکم می ایستد. سخنانی می گوید که چون خنجر بر دل شاهزاده می نشیند"

(اسلامی ندوشن،1376:19)

چنین گفت رستم به اسفندیار / که آوردی آن تخم زفتی به بار

تو آنی که گفتی که رویین تنم / بلند آسمان بر زمین بر زنم

(شاهنامه: 1393.1392)

به هر حال رستم با تمام کوشش و اهتمام خود از برقراری تعادل میان گشتاسب و اسفندیار ناکام می ماند و در آخر اسفندیار نابود می شود و گشتاسب هم چنان بر سریر قدرت باقی می ماند.

شخصیت اسفندیار در نبرد با رستم:

اسفندیار شاهزاده یی است که در عین شهریاری پهلوان نیز هست. " دو صفتی که در شاهنامه جز در او در کس دیگری جمع نشده است." (اسلامی ندوشن، 1376:27) این یگانه ی روزگار چندان خوشبخت به نظر نمی آید و عمری کوتاه دارد اما همین عمر کوتاه هم سراسرش در کشمکش و جدال است.

اسفندیار به عنوان شخصیت اصلی داستان دارای شخصیتی پویاست که در طول داستان مدام دچار تغییر و تحول است و جنبه هایی از شخصیت او، عقاید، جهان بینی و حتی خوی و خصلت او دگرگون می شود. این دگرگونی گاه عمیق و گاه سطحی و پیش پا افتاده است. تغییرات شخصی در اسفندیار گاه در جهت سازندگی دیگر شخصیت ها صورت می پذیرد که نمونه ی بارز آن گسترش دین بهی است و گاه در تخریب و ویرانگری آن ها عمل می نماید که نمونه ی چشمگیر آن در نبرد با رستم است.

اسفندیار لبریز از جاه طلبی و غرور است. این امر به دلیل وضع خاص و ممتاز اوست. در وجود وی دین و دولت با هم گره خورده اند:

چو از رستم اسفندیار این شنید / بخندید و شادان دلش بر دمید

بدو گفت کز رنج و کردار تو / شنیدم همی درد و تیمار تو

کنون کارهایی که من کرده ام / زگردن کشان سر برآورده ام

نخستین کمر بستم از بهر دین / تهی کردم از بت پرستان زمین

(شاهنامه:684.685.686.687 )

می توان گفت علت برخورد وی با رستم به دلیل وجود نیروی شهریاری و پهلوانی اوست:

تو آنی که پیش نیاکان من / بزرگان بیدار و پاکان من

پرستنده بودی همی با نیا / نجویم همی زین سخن کیمیا

(شاهنامه: 698.699)

اسفندیار در رویارویی با رستم دچار نوعی تعرض می گردد.از یک سو نزد پدر رستم را محق می داند:

چه جویی نبرد یکی پیرمرد / که کاووس خواندی ورا شیر گیر؟

(شاهنامه:225)

از سوی دیگر چون به رستم می رسد حق را به گشتاسب می دهد:

چنین داد پاسخ ورا نامدار / که گر من بپیچم سر از شهریار

بدین گیتی اندر نکوهش بود / همان پیش یزدان پژوهش بود

دو گیتی به رستم نخواهم فروخت / کسی چشم دین را به سوزن ندوخت

(شاهنامه: 561.561.562)

" این تعارض ناشی از احساس متضاد وی است و همین دوگانگی، شخصیت او را در زابلستان دستخوش تزلزل کرده است وی ذاتا مردی صریح و ساده دل است"، (اسلامی ندوشن. 1354:135) ولی به ناچار باید به مأموریت خویش تن در دهد. او که به این کار معتقد نیست و از یک باور به باور دیگر و از یک احساس به احساس دیگر نوسان دارد و تعادل فکری در این امر ندارد، چون به سیستان می رسد، در اتهام بستن به رستم با پدر همداستان می گردد که از " آرایش بندگی " گشته است و راه ناسپاسی گرفته و حال آن که پیش از آن گفته که نکوتر زو به ایران کسی نیست و" بزرگ است و با عهد کیخسرو است".(اسلامی ندوشن. 1354:135).او که پهلوانی دینی است این امر را به رستم گوشزد می کند و بارها او را با نام سگزی بودن مورد تحقیر و تمسخر قرار می دهد:

بدو گفت: کای سگزی بدگمان / نشد سیر جانت ز تیر و کمان

(شاهنامه: 1384)

در نهایت اسفندیار در آخرین لحظات پایانی عمرش از تضادی که با آن دست و پنجه نرم می کند رها می شود و چشم و دلش گشوده می شود و تمامی دل مشغولی هایش ناچیز می گردد. اسفندیار از همه ی انگیزه هایش دور می ماند: چنین گفت با رستم اسفندیار / که از تو ندیدم بد روزگار

زمانه چنین بود و بود آن چه بود / سخن هر چه گویم بباید شنود

ز گشتاسب دیدم بد بدگمان / نه رستم نه سیمرغ و تیر و کمان

(شاهنامه: 1466.1467.1468)

نتیجه گیری:

همان طور که گذشت، رستم قهرمان ملی است.او نماینده ی تیپ فکری سنتی و پایبند به گذشته است. در مقابل اسفندیار شهریار پهلوانی است که قهرمان دین بهی است، سمبل تغییر و دگرگونی. علاقه وی به تازگی و قدم نهادن در دنیای نو و پرهیز از کهنگی باعث گردید که دست به تغییرات و تبلیغ دین جدید بزند. در این داستان هر دو شخصیت نقطه مقابل هم هستند، رستم دارای شخصیتی ایستا و اسفندیار نمود شخصیت پویاست. در هر دو طرف قرینه هایی شخصیتی قرار دارند که هر کدام نقش خود را ایفا می نماید. رستم قهرمانی است مردمی که امید هزاران هزار آدمی را به دنبال خویش دارد و اسفندیار شهریاری است که آرزوها و خیالات خام گشتاسب را به همراه دارد.

اسفندیار تشنه ی جاه و قدرت است در اعماق ضمیر خود به این می اندیشد که برای رسیدن به قدرت و پادشاهی رستم را به بند کشد، اما رستم در درون خود دیدی مهربان و دلسوزانه نسبت به اسفندیار دارد و تلاش می نماید تا از جنگ با وی پرهیز نماید اسفندیار جوانی خیره و خام اندیش است. او مظهر اندیشه ی جدید است. اندیشه یی که با وجود او فعلیت یافته و به عمل پرداخته است.

در باطن رستم کشاکشی آزار دهنده به چشم می خورد، این کشاکش به دلیل آن است که گریزگاهی برای خود بیابد و از تنگنای حوادث روزنه یی بگشاید.اما اسفندیار با دو گانگی که همه در باطن وی موج می زند دست و پنجه نرم می کند. وجود این دو گانگی در رفتار او با رستم و گفت و شنودهای او آشکار است. اگر چه این تضادها چندان نیست که در عمل او تآثیر گذار باشد،از این رو کش مکش های درونی اسفندیار محدود به خویشتن اوست.

روی هم رفته می توان گفت در ژرف ساخت داستان نوعی تقابل و تضاد به چشم می خورد.

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه