تفاوت مفهوم ریسک با ریسک ادراک شده

واژه ریسک در فرهنگ لغت آکسفورد عبارتست از امکان و نوع رخداد نامطلوب در آینده، موقعیتی که ممکن است خطرناک باشد و یا عواقب و پیشامدهای نامطلوبی به همراه داشته باشد. ریسک، زمانی به وجود می آید که احتمال وقوع انتظارات از صد درصد کمتر باشد. رفتار مصرف کنندگان شامل ریسک می گردد، از آن جهت که هر گونه اقدام آنان پیامدهایی را به دنبال دارد که آنها قادر به پیش بینی آن نیستند و برخی از این پیامدها نامطلوب از کار در می آیند. از این رو ریسک نشانگر وجود عدم قطعیت درباره نتیجه اقدامی است که احتمال وقوع آسیب فیزیکی یا خسارات دیگر را به دنبال دارد.

در بسیاری از موارد فرد هیچ تجربه ای درباره ی موضوع ندارد و ممکن است برداشت ذهنی وی متفاوت از واقعیت باشد. بنابراین آگاهی و اطلاعات در مورد موضوع می تواند منجر به فهم صحیح از ریسک شود.

ریسک ادراکی از پیشینه ای قدیمی در ادبیات رفتار مصرف کننده برخوردار می باشد و بر طبق آن تایید می شود که ریسک ادراکی برای توضیح رفتار مصرف کنندگان متغیری قوی است، زیرا مصرف کنندگان غالبا میکوشند تا از اشتباهات پرهیز کنند.هم چنین به صورت ادراک مصرف کننده از عدم اطمینان و عواقب نامطلوب خرید یک محصول یا یک خدمت تعریف می شود.

رفتار مصرف کننده مستلزم ریسک است، زیرا هر تصمیم خریدی که توسط وی گرفته می شود، شامل نتایج غیرقابل پیش بینی است که ممکن است ناخوشایند باشد. بنابراین ریسک درک شده یک متغیر ذهنی و وابسته به شخص است

. شدت واکنش افراد در برابر ریسک ها، نیز بستگی به میزان و سطحی از ریسک دارد که درک کرده اند. طبق گفته بایر هرچه ریسک درک شده توسط مصرف کننده بیشتر باشد، تمایل به خرید در وی کمتر می شود.

ریسک درک شده، همچون انتظارات معقول و معین مشتریان از ضرر، یک ساخت مهم در شرح و فهم ارزیابی مشتری، انتخاب و رفتار خرید می باشد.

ریسک درک شده توسط مشتری پدیده نامعلومی است که مشتری در روند خرید با آن مواجه می شود. این پدیده در اثر تصمیمات غلط یا نامناسب، که ناشی از فرضیات ذهنی مشتری است، ایجاد می شود. این ریسک ها معمولا در فرایند تصمیم گیری خرید، صرف نظر از ماهیت اتفاقات خرید، نقش مهمی را بازی می کنند و هر خرید شامل درجه ای از ریسک است. بائر عقیده دارد مصرف کنندگانی که به فکر خرید محصول مشخصی هستند دچار اشتباه می شوند و در نتیجه ممکن است ازخرید خود ناراضی و ناراحت شوند. او دریافت که رفتار مصرف کنندگان ریسک آفرین است و شاید آنها قادر نباشند مقصود خرید خود را بیابند، درحالی که ریسک درک شده ممکن است خرید آنها را تحت تاثیر قرار دهد.