مدل رهبری خدمتگزار دیرک ون[1] (2011)
در این مدل مفهومی کلی با شش مؤلفه رهبری خدمتگزار از قبیل:1)توانمندسازی و توسعه افراد،2)فروتنی و تواضع، 3)اعتبار و اصالت، 4)پذیرش میان فردی، 5)جهتدهی و 6)سرپرستی ارائه شده است. استدلال می شود که رهبران انگیزه خود را برای رهبری با نیاز به خدمت به رهبری خدمتگزار ترکیب میکنند. همچنین ویژگیها و فرهنگ شخصی در کنار بعد انگیزشی قرار میگیرد و رهبری خدمتگزار با توانمندسازی و توسعه زیردستان نشان داده میشود. با ابراز تواضع، اصالت، پذیرش بین فردی،جهتدهی و سرپرستی انتظار می رود یک رابطه دوجانبه با کیفیت بالا، اعتماد و انصاف مهمترین فرآیندهای میانجی برای تشویق خودشکوفایی، نگرشهای شغلی مثبت، عملکرد و تمرکز سازمانی قویتر بر پایداری و مسئولیت اجتماعی سازمان باشد(Dierendonck, 2011).
1) توانمندسازی و توسعه افراد: توانمندسازی و توسعه افراد یک مفهوم کاملاً انگیزشی است که بر توانمندسازی افراد متمرکز است. هدف از توانمندسازی ایجاد یک نگرش فعالانه و با اعتماد به نفس در میان پیروان است و به آنها احساس قدرت بخصوصی را می دهد. توانمندسازی رفتار رهبری شامل جنبههایی مانند تشویق تصمیمگیری خودگردان و به اشتراکگذاری اطلاعات و مربیگری برای عملکرد نوآورانه است(Konczak, Stely, & Trusty, 2000).
2) فروتنی و تواضع: فروتنی دومین ویژگی کلیدی است. این مفهوم به توانایی فرد برای قرار دادن دستاوردها و استعدادهای خود در یک چشمانداز مناسب اشاره دارد(Patterson, 2003). رهبران خدمتگزار جرأت کرده که اعتراف کنند، که میتوانند از تخصص زیردستان بهره ببرند. آنها فعالانه به دنبال کمک به پیروان خود هستند. تواضع و فروتنی نشان میدهد که یک رهبر تا چه حد علاقه زیردستان را در اولویت قرار میدهد، عملکرد آنها را تسهیل کرده و از آنها حمایت اساسی می کند.
3) اعتبار و اصالت: اصالت ارتباط نزدیکی با بیان "خود واقعی" دارد، بیان خود به شیوههایی که با افکار و احساسات درونی فرد سازگار است(Harter, 2002). اصالت یک رهبر خدمتگزار خود را در جنبه های مختلف مانند انجام آنچه از سوی او وعده داده شده، دیده شدن در سازمان، صداقت و آسیب پذیری، نشان میدهد (Luthans & Avolio, 2003).
4)پذیرش میانفردی: پذیرش میانفردی توانایی درک و تجربه احساسات دیگران و جایی که افراد از آن سرچشمه میگیرند و توانایی رها کردن اعمال نادرست درک شده و عدم حمل کینه به موقعیتهای دیگر است (McCullough et al., 2000). برای رهبران خدمتگزار، ایجاد فضایی از اعتماد بر اساس پذیرش میانفردی مهم است که در آن افراد احساس کنند پذیرفته شدهاند، و در اشتباه کردن آزادی عمل دارند و بدانند که از سازمان طرد نخواهند شد.
5) جهتدهی: این مقوله تضمین میکند که مردم بدانند از آنها چه انتظاری میرود، که هم برای کارکنان و هم برای سازمان سودمند است. برداشت یک رهبر خدمتگزار در جهتدهی این است که کار را بر اساس تواناییها، نیازها و ورودیهای پیروان پویا و تخصصی کند. از این نظر، ارائه جهت در مورد ارائه درجه مناسبی از پاسخگویی است که به عنوان یک بعد برجسته از روابط بین فردی با کیفیت بالا پیشنهاد شده است. همچنین میتواند متضمن ایجاد راههای جدید یا رویکردهای نوین برای مشکلات قدیمی، با تکیه قوی بر ارزشها و اعتقادات حاکم بر اعمال فرد باشد(Ferris et al., 2009).
6) سرپرستی: یعنی تمایل به پذیرفتن مسئولیت یک سازمان بزرگتر و رفتن به سمت خدمت به جای کنترل منافع شخصی. رهبران نه تنها باید به عنوان مراقب، بلکه به عنوان الگویی مطمئن برای زیردستان عمل کنند. با ارائه الگوی مناسب، رهبران میتوانند دیگران را تشویق کنند تا در جهت منافع مشترک یکدیگر و سازمان عمل کنند. سرپرستی ارتباط نزدیکی با مسئولیت اجتماعی، وفاداری و کار تیمی دارد(Block, 1993).
[1] Dirk van
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 10 مرداد 1402 (09:44)
- گزارش تخلف مطلب