نقش بنیادی فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی، در اوایل دهه 1980در محور مطالعات سازمانی قرار گرفت.اگرچه فرهنگ سازمانی به آسانی قابل فهم و مشاهده نیست،ولی یکی از اجزای بنیادی و مهم،در حیات سازمانی محسوب می شود. فرهنگ سازمانی عبارت است از ارزشهای اصلی، مفروضات، تفسیرات در رویکرد هایی که ویژگیهای یک سازمان را مشخص می کند که در چهارگونه فرهنگ سازمانی نمایان می شود.این چهار گونه شامل قومی، ویژه سالاری، بازار،سلسله مراتب می باشند.
ادگار شاین نیز فرهنگ سازمانی را اینگونه تعریف می کند: یک الگویی از مفروضات بنیادی است که اعضای گروه برای حل مسائل مربوط به تطابق با محیط خارجی و تکامل داخلی آن را یاد می گیرند و چنان خوب عمل می کند که معتبر شناخته شده، سپس به صورت یک روش صحیح برای درک، اندیشه و احساس کردن در رابطه با حل مسائل سازمان به اعضای جدید آموخته می شود.
جیمز پزسی معتقد است که افراد یک سازمان دارای ارزش های مشترک، عقاید معیارهای مناسب برای رفتار، زبان مخصوص، رمزها و سایر الگوی فکری و رفتاری هستند و به طور خلاصه، فرهنگ سازمان را الگویی از مقاصد مشترک افراد سازمان تعریف می کندفرهنگ سازمانی را بر اساس ویژگی های آن می توان به فرهنگ قوی و ضعیف تقسیم کرد. فرهنگ قوی ارزش اصلی سازمانی است که به طور فشرده برگزار می شود و به طور گسترده مورد استقبال قرار می گیرد.
هر چه اعضا ارزش ها را بیشتر بپذیرند، تعهد اعضا به ارزش ها بیشتر می شود و به دلیل همگرایی و شدت زیاد، می تواند تاثیر قابل توجهی بر رفتار اعضا بگذارد. از سوی دیگر، فرهنگ اعضایی که سطح قوام آنها پایین است، قوی نیست و دامنه فرهنگ مورد توافق گسترده نیست، تا رسیدن به اهداف از طریق سنت مورد توافق دشوار باشد.در واقع، سازمان هایی هستند که دارای فرهنگ سازمانی قوی هستند،اما سازمان هایی نیز هستند که فرهنگ سازمانی ضعیفی دارند، زیرا هر سازمانی فرهنگ سازمانی متفاوتی را اجرا می کند. علاوه بر این، فرهنگ کاری نیز وجود دارد که تمایلی است که هر فرد در سازمان را به حرکت و کار مطابق با ریتم فرهنگ مقید می کند و این بستگی به بنیان گذار سازمان دارد که فرهنگ سازمانی را ایجاد می کند.
فرهنگ سازمانی چند کارکرد دارد که عبارتند از: 1. متمایز ساختن یک سازمان از سازمان دیگر. 2. هویت اعضا را بسازید. 3. نسبت به چیزی که گسترده تر از منافع فردی است، تعهد ایجاد کنید. 4. فرهنگ سازمانی یک وحدت دهنده اجتماعی است که با ارائه استانداردهای مناسب به کارکنان به اتحاد سازمان کمک می کند. 5. فرهنگ سازمانی به عنوان مرجعی عمل می کند که معنا و کنترلی را فراهم می کند که نگرش کارکنان را هدایت و شکل می دهد و کارکنان را به کار برمی انگیزاند.
فرهنگ سازمانی بر اساس کارکردی که دارد می توان گفت برای پایداری سازمان بسیار مهم است، به ویژه اگر پاسخ آن تلاش سازمان برای غلبه بر هرگونه مشکل در سازگاری با تحولات و تغییرات بیرونی و ادغام با توان داخلی سازمان باشد. فرهنگ سازمانی نقش مهمی در جهت اقدامات کارکنان دارد که می تواند عملکرد کارکنان را بهبود بخشد.
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 10 مرداد 1402 (01:29)
- گزارش تخلف مطلب