نظریه پیاژه در رشد شناختی - ادراکی کودک
مساله اصلی درنظریه پیاژه،چگونگی پیدایش و ایجاد شناخت با تاکید برنقش عوامل زیستی درانسان است.به نظر وی انسان موجودی است تابع قوانین زیستی و به منظور ادامه ی حیات بایدبتواند با محیط سازگارشود وهوش نمونه ای از انطباق زیستی است.به عبارت دیگر پیاژه به بلوغ زیستی فرد در طول زمان اشاره دارد و باتوجه به اهمیتی که پیاژه برای بلوغ زیستی قائل است , توانایی های شناختی کودک را حاصل تعاملش با محیط می داند.شیوه اتخاذ شده توسط او نشان از دید عملگرایانه او دارد.فرض پیاژه آن بود که اگر بفهمد که چگونه دانش در نزد کودکان ساخته می شود آن گاه خواهد فهمید که دانش چیست. زیرا ساختمان دانش ماهیت دانش را نشان می دهد. در نظریه پیاژه، کودک موجودی خلاق و فعال است. کودک هنگام تولد دارای ساخت یا توانایی خاصی نیست و تنها با بازتابها به دنیا می آید. بتدریج در طی رشد، از طریق تعامل با محیط و کسب صلاحیتهای زیستی، واجد یکسری تواناییهای ذهنی، روانی و شناختی می شود. به عبارت دیگر نمی توان تعامل کودک را با محیط بیرونی نادیده گرفت زیرا تحول کودک ناشی از تعامل وی با محیط می باشد و فرایندی به نام تعادل جویی، موجب تصحیح تعامل فعال بین کودک و محیط می شود.کودک در حین تعامل با محیط، خود را می سازد. بنابراین تعامل مستمر و مداوم با محیط موجب تحول و دگرگونی کودک خواهد شد و وی واجد یکسری تواناییهای ذهنی، شناختی، عاطفی، هیجانی و اخلاقی خواهد شد.وی در تشریح نظریه خود با دقت ویژه ای به توصیف تکامل رشد زبان، اندیشه، استدلال، داوری و سنجش اخلاقی کودکان می پردازد.
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 03 مرداد 1402 (04:29)
- گزارش تخلف مطلب