تاثیر زمان و کار مجازی بر کسب و کارهای دیجیتال
در این فرسته بناست با توجه به رویکرد دو فضایی شدن ارتباطات، تاثیر دو عنصر زمان و کار را بر کسب و کارهای دیجیتال ارزیابی کنیم و به همین ترتیب، ابتدا نیاز است تا اجزایی که بناست بررسی شود را از ابتدا تجزیه کنیم.
ابتدا به سراغ بیان مفاهیم زمان و کار مجازی میرویم. در فضای سایبری دو مفهوم زمان و کار، شکل جدیدی پیدا می کنند و مواجهات افراد با آنها، به نحو سابق نخواهد بود. برای مثال زمان در دنیای واقعی پیوند مهمی با مکان دارد و برای مثال یک شیئ نمی تواند همزمان در دو مکان مختلف وجود داشته باشد، در صورتی که این محدودیت در چارچوبهای فضای دیجیتال تقریبا بی معنی است و حضور همزمان در چند پلتفرم، تنها با استفاده از دیوایس ها و یا حتی لایههای مختلف در یک دیوایس امکان پذیر است. و یا در بُعد کار مجازی، محصول از یکانگی فیزیکی و مادی خارج می شود، و نه تنها تکثیرپذیر، بلکه ذاتا تکثیر یافته است. همچنین پیوند کار با مکان، تا حد بسیاری شکسته میشود و مفاهیمی مانند دورکاری و فریلنس معنای روشن تری پیدا می کنند.
مسائلی از این دست در فضای مجازی بر ابعاد بسیاری از زیست مجازی کاربران موثر است که کسب و کارها یکی از این ابعاد هستند. برای فهم بهتر این مسئله به یکی از روشهای بخش بندی یک کسب و کار رجوع می کنیم. بوم مدل کسب و کار و یا "Bussiness model canvas" مدل رایجی است برای ساخت یک بیزینس پلن توسط طراحان کسب و کارها، که در این مدل 9 متغیر، مسیر یک بیزینس را تا حدودی مشخص می کنند. بنا بر این مدل، ما دو کسب و کار فرضی را بیان می کنیم و با توجه به مفاهیم بیان شده تفاوت های آنها را بررسی می کنیم.
مورد 1: یک هایپرمارکت میخواهد بخش جدیدی به فروشگاه خود اضافه کند و در آن خوار و بار بفروشد.
مورد 2: یک فروشگاه اینترنتی قصد دارد بخشی به نرم افزار خود اضافه کند و در آن خوار و بار بفروشد.
بخش بندی مشتریان: در مورد اول، کارخانه میباست مشتریان خود را به صورت محلهای و بر اساس مکان دسته بندی کند، سپس از طریق واسطههایی مانند سوپرمارکتها و هایپر مارکت ها محصولات خود را عرضه کند. عرضه به صورت هفتگی یا ماهانه صورت می گیرد و هزینههای ارسال بنا به مکان تعیین می شوند. تقسیم بندی مشتریان در این بخش بیشتر بر روابط ویزیتورها و فروشندگان متمرکز است. در مورد دوم، مسئلهی زمان خردتر میشود. بدین معنا که توزیع کلان لازم نیست و شرکت تنها میباید هماهنگی لازم را بین فروشندگان مختلف و مشتریان برقرار کند تا فروشندگان در زمان مناسبی کالا را به دست مشتری برسانند. همچنین ارزش افزودهی این شرکت نه در مرحلهی توزیع ایجاد می شود.
کانالها: در مورد دوم و بین کسب و کار دیجیتال، مشتری ارتباط بی واسطه با فضای کسب و کار دارد و به این ترتیب، ابتدایی ترین کانال برای ارتباط با مشتری همان بستر نرم افزاری است، اما با این حال روش های دیگر ارتباطی نیز می توانند به کمک این بستر بیایند.
ارزش پیشنهادی: هر دو کسب و کار متمرکز بر توزیع اند، اما با این تفاوت که یکی انتقال و تبادل مالکیت را در مکان فیزیکی انجام می دهد و دیگری در فضای مجازی. این مسئله تفاوت بسیاری را در زمان، خصوصا در مسئلهی ازدحام ایجاد می کند.
همکاران کلیدی: این مسئله در کسب و کارهای مجازی یک ملزومهی مهم دارد و آن این است که تبادل در بستر مجازی، یک ارزش افزودهی مجازی می سازد و برای واقعی کردن آن(خصوصا در یک محصول مادی) لازم است تا یک همکار، پلی بین فضای مجازی و واقعیت باشد(در اینجا فرضا پیک های موتوری)
جریان درآمدی: در این بخش جریان درآمدی از طریق افرایش گسترهی مشتریان و همچنین کاهش هزینهها ممکن است تفاوت چشمگیری داشته باشد، اما در عین حال اضافه شدن همکاران و ملزومه های جدید می تواند از میزان آن بکاهد. همچنین با در نظر گرفتن فاصله ی زمانی بین تقاضا و عرضه، فرصت بیشتری برای تامین انبار و اخذ سفارش بیشتر موجود است.
- ادامه مطلب
تاریخ: سه شنبه , 07 آذر 1402 (12:30)
- گزارش تخلف مطلب