مفهوم رهبری خدمتگزار
اصطلاح رهبری خدمتگزار از طریق سه مقاله بنیادی گرینلیف[1] تحت عناوین: خدمتکار بهعنوان رهبر (1970)، مؤسسه بهعنوان خدمتگزار (1972) و معتمدین بهعنوان خدمتگزار (1972) وارد ادبیات سازمانی شد. گرینلیف (1977) رهبری خدمتگزار را نهتنها بهعنوان یک تکنیک مدیریتی، بلکه شیوهای برای زندگی که بااحساس طبیعی و عادی که فرد میخواهد آغاز کند، تعریف کرد. وی در مقاله خود رهبری خدمتگزار را سبک جدیدی از رهبری توصیف میکند که در آن رهبران بر رشد و توسعه فردی پیروان با بروز رفتارهای اخلاقی تمرکز دارند. او مطرح کرد که رهبر خدمتگزار دارای بالاترین اولویت در خدمت به دیگران بهمنظور برآوردن نیازهای آنهاست و توجهی بر برآوردن نیازهای فردی خودش ندارد. در ادامه تصور گرینلیف در مورد سبک رهبری خدمتگزار توسط بسیاری از محققان دیگر ازجمله ارهارت[2] (2004) که مدعی شد رهبری خدمتگزار سبک رهبریای است که در آن رهبر از موفقیتهای مالی سازمان فراتر میرود و مسئولیت اخلاقی خودش را در قبال پیروان، مشتریان و کل ذینفعان تشخیص میدهد، اصلاح شد. لذا فلسفه اصلی رهبری خدمتگزار بر انجام خدمت و ایجاد ارزش برای ذینفعان متعدد داخلی و خارجی سازمان قرارگرفته است(Canavesi & Minelli, 2021).
ازجمله رفتارهای اساسی رهبری خدمتگزار میتوان به رفتارهای اخلاقی، کمک به رشد زیردستان، توانمندسازی کارکنان، ارتقای مهارتهای مفهومی و ایجاد ارزش برای جامعه اشاره کرد(Liden et al., 2008). بنابراین تأکید و تمرکز تئوری رهبری خدمتگزار بر خدمت به دیگران و درک این موضوع است که نقش سازمانها پرورش افرادیست که بتوانند فردای بهتری بسازند(Spears, 2005). خدمت به دیگران به این معنا نیست که رهبر خدمتگزار، وظایف کاری پیروان و زیردستانش را انجام دهد، بلکه تمرکز اصلی رهبری بر این است که شایستگیهای زیردستان را برای رسیدن به اهداف تعیینشده و خدمت کردن به سازمان و جامعه بهبود ببخشد و حس خودمختاری پیروانش را تقویت کند. رهبری خدمتگزار در فراهم ساختن خدمت به دیگران ریشه داشته و این خدمت از یک احساس طبیعی سرچشمه دارد(Freeman, 2004). رهبری خدمتگزار برابری افراد را گرامی میدارد و در سازمان به دنبال توسعه فردی اعضا است. بنابراین این نوع رهبری عبارت است از درک و عمل رهبر بهگونهای که منافع پیروان را بر تمایلات خویش مرجح میداند(Yoshida et al., 2014).
رهبری خدمتگزار یک رویکرد رهبری کلنگر است که زیردستان را در ابعاد مختلفی همچون عاطفی، اخلاقی و معنوی درگیر میسازد، بهگونهای که آنها به قدرتی دست مییابند تا به آنچه توانش رادارند، تبدیل شوند. لذا رهبر خدمتگزار در وهلهی اول به دنبال توسعه پیروان بر اساس جهتگیریهای بیطرف، نوعدوستانه و اخلاقی رهبران است(Eva et al., 2019). هنگامیکه رشد پیروان در اولویت بالایی قرار گیرد، آنها نیز بهنوبه خود کاراتر و مؤثرتر در انجام وظایف کاری خود عمل میکنند(Van, 2011). بهاینترتیب، رهبران خدمتگزار انتظارات عملکردی را نادیده نمیگیرند، حتی اگر بر پیشرفت شخصی پیروان خود تمرکز کنند. برخلاف رویکردهای رهبری عملکرد محور که اغلب کارکنان و زیردستان را در قربانگاه سود و رشد قربانی میکنند، رهبران خدمتگزار بر عملکردی پایدار در بلندمدت متمرکز هستند(Sendjaya, 2015).
بر اساس نظریههای مطرحشده، سبک رهبری خدمتگزار مبتنی بر نظریه تبادل اجتماعی است که غالباً بر رفاه و سطح حمایتی خاصی از زیردستان تمرکز دارد. بهطورکلی نظریه تبادل اجتماعی بیان میکند که روابط متقابلی را که بین رهبران سازمانها و کارکنان آنها وجود دارد درک کنیم (Jaiswal & Dhar, 2017). طبق این تئوری رفتار فرد در محل کار شامل زنجیرهای از تماسها است که مسئولیتهایی را برای زیردستان ایجاد مینماید تا به شیوهای منحصربهفرد رفتار کنند. همچنین ادعا میشود که امتیازهای اعطاشده به پیروان توسط رهبران منجر به شکلگیری تعاملات مبادلهای مطلوبی میشود که در نهایت زیردستان را ملزم میکند تا به روشهای مشابه مقابله کنند. یعنی اگر یک رهبر با زیردستان خود منصفانه و عادلانه رفتار کند و در مواقع نیاز به آنها کمک کرده و از خود به زیردستان توجه نشان دهد و از آنها حمایت نماید، پیروان به رفتار او پاسخ مثبتی خواهند داد. درنتیجه، آنها ممکن است انگیزه بیشتری برای پذیرفتن مسئولیتهای فراتر از نقش کاری خود و مشارکت در امور سازمانی داشته باشند(Shareef & Atan, 2018).
میتوان ادعا کرد که رهبری خدمتگزار یک سبک و فلسفه رهبریست که بهموجب آنیک شخص برای دستیافتن به اقتدار و نه قدرت با زیردستان در یک گروه با یکدیگر تعامل دارند؛ که دارای یک ساختار سازمانی غیرمتمرکز است. لذا رهبر خدمتگزار به دنبال سوق دادن تعامل رهبر و زیردستان از کنترل فعالیتها به سمت یک رابطهی همافزایی است. شخصیت اقتدار در محیطهای رهبری خدمتگزار تلاش میکند تا نوآوری را در سازمان ارتقاء داده و زیردستان را توانمند ساخته و رفاه آنها را تضمین کند. هدف مهم رهبری خدمتگزار توسعه ویژگیهای رهبری در پیروان است. این سبک رهبری مستلزم آن است که فرد ویژگیهایی مانند همدلی، سرپرستی، گوشدادن و تعهد به رشد فردی کارکنان را نشان دهد، درحالیکه سبک رهبری خدمتگزار برای همه شرایط مناسب نیست(Will et al., 2020).
[1] Greenleaf
[2] Ehrhart
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 10 مرداد 1402 (10:59)
- گزارش تخلف مطلب