مدل رهبری اخلاقی ترنر

ترنر[1](2003) در تحقیقات خود از رهبری اخلاقی و ابعاد آن سخن می راند. وی پس از بررسی ها و شناسایی ابعاد رهبری اخلاقی، پنج بعد را برای آن معرفی می نماید.

1)الگوی اخلاقی: این بعد از رهبران درخواست می‌کند که رفتار و اعمال آن ها به عنوان نمونه‌ و الگویی برای دیگر همکاران باشد و به علاوه از تمامی اعضای سازمان این توقع می رود که از این الگوی اخلاقی پیروی کنند. به عبارت دیگر، رهبران با به نمایش گذاشتن رفتار اخلاقی و مسئولانه، باید به دیگران نشان دهند که این موضوع برای آن‌ها جدی است و از آن‌ها انتظار دارند که به همین اندازه جدی با آن روبرو شوند.

2)توانایی‌های ارتباطی: ترنر بیان می کند که این بعد از ویژگی رهبران، توانایی برقراری روابط موثر با اعضای سازمان را مورد توجه قرار می‌دهد. وی همچنین معتقد است که رهبر اخلاقی به عنوان یک الگو، باید توانایی برقراری ارتباط مؤثر با هر کدام از اعضای سازمان را داشته باشد و با آن‌ها به شیوه‌ای متقاعدکننده و در عین حال رفیع‌مرتبه ارتباط برقرار سازند.

3)مدیریت اخلاقی: این بعد از رهبران، خواستار دقت در مدیریت مسائل اخلاقی است. رهبر می بایست، در کمال دقت و با نگاهی موشکافانه مشکلات اخلاقی را شناسایی کرده و به صورت فعال آن‌ها را مدیریت کند تا از تأثیرات منفی آن‌ها بر سازمان جلوگیری شود.

4)ارزش‌های اخلاقی: ترویج ارزش‌های اخلاقی در سازمان همان چیزی است که رهبران اخلاقی در پی رسیدن به آن هستند. این به معنای این است که رهبران باید ارزش‌های اخلاقی را در سازمان ترویج داده و به آن‌ها توجه کنند.در این صورت اعضای سازمان نیز با این ارزش‌ها آشنا می گردند و از آن‌ها پیروی می کنند.

5) شفافیت: رهبران اخلاقی در رفتار خود از شفافیت کافی برخوردار بوده و در ارتباطات بصورت کاملا آزاد و خود مختار مشارکت می‌کنند. در واقع کارکنان سازمان را می توان مسئول موفقیت یا شکست سازمان ها نامید. بنابراین رهبران بایستی برای آگاهی کارکنان،اطلاعات مهم را برای ایشان ارسال نمایند. هر چه کارکنان بیشتر در مورد سازمان آگاهی داشته باشند، احساس هویت بالاتری را در خود به وجود می آورند. رهبران سازمان‌ها برای حفظ بقا، به طور پیوسته عملکرد خود را بررسی و بهبود می‌بخشند. جریان آزاد اطلاعات و شفافیت سازمانی، سطوح اعتماد و کار تیمی را ارتقاء می‌دهد (Elçi et al., 2012). همچنین از وقوع بسیاری از اختلافات پرهزینه، جلوگیری می‌کند. شفافیت عملکرد برای خلق یک محیط کار مشارکتی که به کارمندان انرژی و انگیزه می‌بخشد، ضروری است.

[1] Terner