دلایل و رویکردهای ازخود بیگانگی اجتماعی
چکیده
ازخودبیگانگی اجتماعی حالتی است که فرد خود را در مرکز عالم به حساب نمی آورد و خالق اعمال خود نیست،بلکه اعمال و نتایج حاکم بر او هستند، از آن اطاعت می کند و یا حتی آن را ستایش می کند.این مسئله در طول تاریخ بسیار موردتوجه دانشمندان بوده است؛ اما امروزه به شکل تازه ای بروز نموده وتوجه صاحب نظران داخلی و خارجی بسیاری را به خود جلب نموده است. این پژوهش با هدف شناسایی دلایل از خودبیگانگی ضمن بررسی تاریخچه و انواع رویکردهای روانشناختی و جامعه شناختی به بررسی دیدگاه ها و نظرات مختلف در این زمینه پرداخته و به این نتیجه رسیده است که جامعه شناسان در بروز از خودبیگانگی به واقعیت های اجتماعی نظر دارند و علل آن را تضاد میان ازادی و عقل,ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ,تاثیرات تقسیم کار,مالکیت خصوصی و تسلط تولیدات بشر بر وی می داند؛ در واقع آنان ریشه از خودبیگانگی را در اجتماع جستجو کرده و آن را امری تحمیلی از جانب جامعه بر فرد می دانند. ولی روانشناسان به واقعیت اجتماعی توجه چندانی ندارند بلکه معتقدند که دلایل روانشناختی در بروز آن موثر است واز خودبیگانگی را به شخصیت ,مزاج و نیروهای درونی فرد مرتبط می سازد و آن را عاملی درونی می دانند.
- لینک منبع
تاریخ: دوشنبه , 09 مرداد 1402 (03:14)
- گزارش تخلف مطلب