آموزش علوم اجتماعی و مهارت های اجتماعی
علوم اجتماعی و مهارت های اجتماعی
اهمیت و ضرورت آموزش درس های علوم اجتماعی
برنامه ریزی درسی امری اجتماعی است. علاقه ها، ارزشها، ایدئولوژی ها، اولویت ها، کارکردها ومسوولیت های متفاوت، زمینه پویایی را تشکیل می دهند که فرایند برنامه ریزی درسی در آن زمینه انجام می پذیرد. زایس می گوید: تغییر برنامه درسی، به معنی تغییر انسان هاست وتنها با دستکاری های سازمانی نمی توان به تغییر دست یافت. بنابراین همیشه هر نوع تغییر عوامل انسانی احساسی وارزشی است (ملکی،1380،97) از نظر تابا نیز برنامه درسی بیش از هر چیز نحوه آماده سازی نسل جوان یک جامعه به صورت افرادی سازنده ومفید، برای آن جامعه تلقی می شود.
در نظام آموزشی همه جوامع،برنامه ریزی درسی وتغییر آن از ضرورت های جامعه محسوب می شود واین تغییر حاصل نمی شود مگر با مطالعه دقیق وضع موجود. کتاب درسی در نظام آموزش وپرورش به دلایل متعددی از اهمیت برخوردار است از جمله:
- کتاب های درسی در تعیین محتوا وخط مشی آموزشی اهمیت زیادی دارند وکانون توجه تمامی دست اندرکاران آموزش وپرورش هستند.
- وجود نظام آموزشی متمرکز که در آن، برای تمام کشور، یک برنامه، یک کتاب درسی ویک نظام ارزشیابی در نظر گرفته می شود، مسائل متعددی را مطرح می کند که از جمله آنها افزایش بیش از حد نقش کتاب درسی در ایران است.
- نامناسب بودن شرایط آموزشی، مثل پر جمعیت بودن کلاس ها وکمبود یا فقدان وسایل کارگاهی وآزمایشگاهی، استفاده بیش تر از کتاب را تشدید می کند.
- عدم مهارت کافی معلمان در شناخت هدف های آموزشی وکاربرد شیوه های مناسب تدریس، باعث اتکای بیشتر آنها به کتاب می شود (یار محمدیان، 1377، 143)
کتاب های درسی علوم اجتماعی ومهارتهای اجتماعی زندگی نوین
با توجه به نقش واهمیت کتاب، تحلیل کتاب های درسی وارزشیابی صحیح از آنها با توجه به سایر عوامل موثر در کارایی آموزشی امکان قضاوت در مورد مطلوب بودن محتوا را فراهم می سازد. هدف کلی درس های علوم اجتماعی جامعه پذیر کردن افراد است. فرد جامعه پذیر کسی است که بتواند با ایفای نقش های اجتماعی خود روابط اجتماعی سالمی با افراد جامعه برقرار کند. یکی از بخش های مهم جامعه که افراد آشنا به وظایف وجامعه پذیر شده را می طلبد سازمانها وموسسات اجتماعی گوناگون جامعه هستند. سازمانها وموسسات اجتماعی برای تامین نیازهای افراد جامعه به وجود آمده اند. بعضی از آنها به طور مستقیم با مردم در ارتباط هستند وبعضی هم روابط غیر مستقیم دارند. آموزش وپرورش وظیفه دارد شهروندان جامعه را با سازمان های اجتماعی به خصوص آنهایی که به طور مستمر به خدمت رسانی مستقیم به مردم مشغول هستند آشنا سازد (ملکی وانتظاری،1372).
امروزه مدرسه دارای وظیفه سنگین پرورش اجتماعی افراد نیز هست. فردی که به تحصیل می پردازد نه تنها باید بتواند از آموخته های علمی خود بهره برد بلکه باید به عنوان یک شهروند به وظایف اجتماعی خود نیز عمل کند.
از یک سو مدرسه با استفاده از برنامه درسی به تعلیم وتربیت افراد جامعه همت می گمارد. برخی از این
برنامه ها با تربیت اجتماعی ارتباط پیدا می کنند وشناختی از وضعیت طبیعی، اقتصادی، سیاسی وفرهنگی از گذشته تا حال ارائه می دهند. نوع قرار گرفتن این درس ها در برنامه های درسی وچگونگی ارتباط آنها در تربیت اجتماعی دانش آموز نقش مستقیم دارد. از سوی دیگر، فرد با ورود به مدرسه از طریق برخوردهای اجتماعی که با گروه هم سالان، معلم، ناظم ومدیر در مدرسه دارد عملا مهارت های اجتماعی شدن را کسب می کند.
نهاد آموزش وپرورش موثرترین نهاد در اجتماعی کردن افراد جامعه محسوب می شود ونقش مهمی را به عهده دارد. عملکرد اشتباه این نهاد روی سایر نهادهای جامعه تاثیر مستقیمی خواهد داشت. اگر مدرسه ها کارکرد اجتماعی کردن افراد را به درستی انجام ندهند،افرادی به جامعه تحویل می دهند که نه تنها شهروندان وظیفه شناسی برای جامعه نخواهند بود بلکه به وظایف خود در آینده به عنوان پدر ومادر آگاهی نخواهند داشت وبستر مناسبی برای نابسامانی های اجتماعی فر اهم می سازند (با استفاده از:کبیری، 1379).
در این میان در صورت هم خوانی محتوای کتاب های فارسی با واقعیت های اجتماعی و در صورت هماهنگی روابط متقابل اجتماعی با مفاهیم مطرح شده در کتاب ها می توان ادعا کرد که مدرسه ها کارکرد اجتماعی کردن را به خوبی انجام می دهند. بنابراین نهادهای اجتماعی و عملکرد آن ها عامل موثری در چگونگی اجتماعی شدن افراد و نحوه ی عهده دارشدن نقش های حال و آینده ی آنان است و طبعاٌ نهادهای اجتماعی به تدریج در سنین بالاتر بر افراد به طور مستقیم تاثیر خواهند گذاشت. از ضرورت های اجتماعی شدن دانش آموزان زندگی اجتماعی آن ها با دوستان هم کلاسان و دیگران است که در این مجموعه فرد باید بگونه ای رفتار کند که باعث ناراحتی و رنجش دیگران نشود. و برای دستیابی به این هدف باید بیاموزد چگونه و درکجا چه سخنی را بگوید. به کارگیری این شیوه به رشد اجتماعی دانش آموزان بستگی دارد و رفتار مناسب به خودی خود صورت نمی گیرد. عوامل موثر بر رفتار اجتماعی عبارتند از: خانواده مدرسه هم کلاسان معلمان و... که در این میان معلمان به دلیل نفوذ معنوی و ارتباط فراوان الگوها و سرمشق هایی در اختیار دانش آموزان قرار می دهند به گونه ای که دانش آموزان در تمامی رفتارهای خود از ایشان تاثیر می پذیرند.خصوصاٌ دانش آموزان خردسال بیش از نوجوانان تحت تاثیر گفتار و کردار معلم قرار دارند و کوچک ترین رفتار او از نظر دانش آموزان دور نمی ماند. چنانچه رفتار نامناسبی از وی سربزند موجب الگوبرداری نامطلوبی خواهد شد. فرصت ها و اوقاتی که دانش آموزان اعم از کودکان و نوجوانان در مدرسه سپری می کنند بیش ترین و بهترین لحظات عمر آن ها را تشکیل می دهد. بنابراین همه مسئولان باید به این نیاز و ضرورت اجتماعی شدن توجه ویژه ای داشته باشند. (انصاری و دیگران 1379)
- لینک منبع
تاریخ: یکشنبه , 01 مرداد 1402 (19:44)
- گزارش تخلف مطلب