امروز یکشنبه 04 آذر 1403 http://bitcoin.cloob24.com
0

انسان موجودی مرکب از روح (1) و بدن است. پرسش از ابعاد وجودی انسان پیشینه ای دیرینه دارد. از هزاران سال پیش، اندیشمندان بسیاری به «دو بعدی» بودن انسان و ترکّب وجود او از روح و بدن اشاره کرده اند. (2) هرچند کسانی را نیز می توان یافت که انسان را چیزی جز همین مجموعه ی مشاهده پذیر نمی دانند. به هرحال، وجود جسم امری بدیهی به شمار می آید. بنابراین، مهم آن است که وجود روح به اثبات رسد. برای اثبات وجود روح دلایل عقلی گوناگونی به کار می آیند که یکی از آنها چنین است: همه ی انسان ها از هنگام تولد تا مرگ «من» خود را یگانه می یابند و با وجود دگرگونی در سلول های بدن، تغییر در برخی از ویژگی های جسمی و روانی و گاه از دست دادن برخی از اندام ها و جای گزینی آنها با اعضای دیگر، تفاوتی در آنچه «من» نامیده می شود، احساس نمی کنند. این حقیقت که با علم حضوری دریافت می شود، نشان دهنده ی آن است که واقعیتی یگانه، به همه ی مراحل زندگی انسان وحدت می بخشد و با وجود تغییرات گسترده در جسم آدمی، همواره ثابت می ماند. (3) حالت فرضی زیر نیز بیان لطیفی است که اگر به درستی تصور شود، چاره ای جز تصدیق آن باقی نمی ماند: فرض کنید که در یک لحظه با اعضا و جوارحی کامل و عقل و هوشی طبیعی قدم به دنیا نهاده ایم و به دلایلی از حواس ظاهری خود نیز بهره نمی بریم. برای این منظور می توان تصور کرد که در فضایی کاملاً تاریک معلق هستیم، هوا چنان معتدل است که گرمی یا سردی آن بدن ما را نمی آزارد، صدایی به گوش نمی رسد و اعضای بدن نیز تماسی با یکدیگر ندارند. بی تردید در این حالت، با این که از «وجود بدن» آگاهی نداریم، از اصل هستی خود غافل نیستیم.