امروز جمعه 02 آذر 1403 http://bitcoin.cloob24.com
0

تطبیق کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به طور فزاینده ای به یک تلاش علمی و سیاسی مهم تبدیل شده که تا حدی به دلیل تقسیم جمعیتی بین این دو منطقه که 75 درصد از جمعیت جهان در کشورهای در حال توسعه ساکن هستند، در حالی که کشورهای توسعه یافته 25 درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهند. سازمان ملل با استفاده از ماتریس های اقتصادی مانند سطح صنعتی شدن، متوسط ثروت افراد (درآمد سرانه)، تولید ناخالص داخلی (GDP)، نرخ زاد و ولد، نرخ باسوادی و اتکا به تجارت خارجی، کشورها را در دو سطح وسیع دسته بندی می کند. بانک جهانی از برآوردهای درآمد ناخالص ملی سرانه (GNI) کشورها استفاده می کند یا گاهی اوقات از تولید ناخالص ملی (GNP) برای طبقه بندی کشورها استفاده می کند. صندوق بین المللی پول طبقه بندی متفاوتی از کشورها را اتخاذ می کند که شامل: 1) سطح درآمد سرانه، 2) تنوع صادرات، و 3) سطحی که کشور در سیستم مالی جهانی ادغام شده است، استفاده می کند. صندوق بین المللی پول همچنین کشورها را به طور کلی در دسته بندی اقتصادهای نوظهور، پیشرفته و در حال توسعه طبقه بندی می کند. از طرفی دسته بندی همه ی کشورهای توسعه یافته در یک عنوان کاری بیهوده است؛ با این حال، محققان توانسته اند کشورهای توسعه یافته را بر اساس وضعیت حکومتی معاصر، میراث سیاسی، تاریخی و اداری آنها دسته بندی کنند. کشورهای توسعه یافته کشورهای مستقلی هستند که دارای پایگاه اقتصادی پیشرفته و متنوع، سطح درآمد سرانه بالاتر، صنعت خلاق تر و زیرساخت های تکنولوژیکی پیشرفته تر در مقایسه با کشورهای کمتر توسعه یافته هستند. اکثر کشورهای توسعه یافته دارای تکنولوژی پیشرفته،سیستم های بهداشتی و آموزشی، شهروندانی با درآمد بالاتر و تحت قانون حمایتی یکسانی دارند. هدف اصلی اصلاحات اداری در اکثر کشورهای توسعه یافته، تضمین اثربخشی و کارایی است. این امر با کاهش دخالت دولت در اقتصاد، کاهش هزینه ها، تضمین شفافیت، بهبود عملکرد سیستم های کنترلی، گسترش حوزه و کیفیت استفاده از شایسته سالاری در خدمات عمومی محقق می شود. در کشورهای توسعه یافته ثبات معمولا یک ویژگی اصلی است. ثبات جامعه به این معناست که سیستم کنترل دولتی و سازوکارهای تنظیم اقتصادی و اجتماعی کم و بیش به اندازه کافی به پرسش ها و انتظارات شهروندان واکنش نشان داده و رضایت آنها را ارتقاء دهد و این ثبات به میزان نهادینه شدن ساختارهای مدیریتی و مشروعیت نهادهای حاکمیتی بستگی دارد. کشورهای توسعه یافته با نظام های سیاسی ناپایدار، سطح بالای نهادینه شدن، مشروعیت قانونی و عمومی و مشارکت گسترده شهروندان در مدیریت امور عمومی با کشورهای کمتر توسعه یافته تفاوت دارند. کشورهای در حال توسعه کشورهایی هستند که اغلب با استانداردهای پایین زندگی، پایه های صنعتی توسعه نیافته، نرخ شایستگی پایین و عدم حمایت یکسان طبق قانون مشخص می شوند و شهروندان آنها عموما با سطح پایین درآمدی هستند. از اواخر دهه 1990 کشورهای درحال توسعه تمایل به روندهای بالاتر در رشد اقتصادی، افزایش امکانات تولیدی و صنعتی، بازارهای مالی، و افزایش دسترسی به آموزش عالی و سیستم های بهداشتی دارند. در کشورهای در حال توسعه، تنوع زیاد در ساختار، بافت محیطی، الگوهای رفتاری و خروجی سیستم اداری، پرداختن به جایگاه مدیریت توسعه را دشوار می کند. اکثر کشورهایی که در این دسته قرار می گیرند در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین هستند. آنچه که ارزش مقایسه مدیریت دولتی تطبیقی بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را دارد، نه تنها با جهانی شدن شدید، بلکه با تمایل به یادگیری و کشف استراتژی ها، ابزارها و فرآیندهای مختلف اداری که واحدهای اداری مختلف را متمایز می کند، نشان داده می شود.

کشورهای توسعه یافته می توانند بطور مداوم روندهای نوظهوری را اتخاذ کنند که بر میزان اثربخشی دولت و کاهش هدر رفت تاثیر می‎گذارد. کشورهای در حال توسعه از مشارکت بالای دولت در تامین کالاهای عمومی برخورداراند و اهمیت بخش خصوصی تحت الشعاع نگرانی هایی قرار گرفته است که بخش خصوصی فقط شکاف نابرابری درآمدی را بدتر می کنند. با این حال در نگاهی به سیستم مدیریت دولتی در کشورهای توسعه یافته، حضور آشکار بازیگران بخش خصوصی و غیرانتفاعی در ارائه خدمات عمومی وجود دارد. کشورهای در حال توسعه با مشکلات اقتصادی و اجتماعی متعددی روبرو هستند که نه تنها آنها را از تحقق توسعه اقتصادی باز می دارد، بلکه تلاش‎های آنها را برای دستیابی به فرهنگ دموکراتیک تضعیف می کند. از آنجایی که کشورهای در حال توسعه برای حل مشکلات اقتصادی، از بین بردن فقر و حل منازعات تلاش می کنند، توجه کمی به تقویت ساختار اداری،نهادی و کانال های مشارکت دموکراتیک دارند. کشورهای توسعه یافته با توجه به فرهنگ سیاسی دموکراتیک پایدار قادر به پیاده سازی یک سیستم اداره هستند که از نظر تخصیص بودجه، شرح وظایف و نقش ها بسیار اثربخش و کارآمد است. معنا و بوروکراسی در کشورهای توسعه یافته از درجه ویژه ای برخوردار است که منجر به کنترل موثر سیاست ها می شود. از سوی دیگر کشورهای درحال توسعه فرهنگ های دموکراتیک ضعیفی دارند که با مشارکت کم مردم، مداخله سیاسی در فرآیند تصمیم گیری و فقدان فرآیندهای تصمیم گیری منطقی و مبتنی بر شواهد همراه می باشد.


ویژگی های کشورهای توسعه یافته

1) فناوری پیشرفته: کشورهای توسعه یافته پیشرفت بهتری در پذیرش فناوری در بخش های مختلف اعم از تولید، ارتباطات، امنیت، بهداشت، آموزش و حتی مدیریت دولتی تجربه می کنند. چنین پیشرفتی به وضوح کشورهای توسعه یافته را از کشورهای در حال توسعه متمایز می کند، زیرا کشورهای در حال توسعه به دلیل محدودیت های اقتصادی و ظرفیت ناکافی برای پذیرش فناوری تلاش می کنند.

2) ادغام موثر: با پیشرفت در فناوری و تحقیقات، روند مثبتی در ادغام مدیریت توسعه وجود داشته است. این روند مستلزم دو بعد است که شامل: 1)سطوح بالای سلسله مراتب در دولت است که می تواند اطلاعات و تصمیم گیری را از طریق توالی نهادی که مستقیما زیر نظر رئیس اجرایی کار می کند، یکپارچه کند. 2)سلسله مراتب سطح دوم مکانیسم های خاصی را در چندین سطح ادغام می کند و باعث هماهنگی سازمان های دولتی می شود که نیاز به همکاری و هماهنگی مشترک دارند که باید ساخته شوند.

3)مشارکت عمومی و خصوصی: از نظر تاریخی تا حدودی نهادهای دولتی بر اقتصاد مسلط بودند. با این حال برای کشورهایی مانند بریتانیا، اصلاحات اقتصادی مارگارت تاچر نه تنها از طریق غیر ملی سازی صنعتی و عملیات تجاری، بلکه با ایجاد فرآیند خصوصی سازی در مقیاس بزرگ انجام شد. به طور مشابه، پرزیدنت ریگان در ایالات متحده نیز به آزادسازی اختصاص داد و این دو حاملان عصر جدیدی از اصلاحات اقتصادی در کشورهای توسعه یافته شدند که در آن بخش خصوصی جایگاه مرکزی در اقتصادهای ملی را به خود اختصاص داد.

4) حکومت مشارکتی: در اکثر کشورهای پیشرفته غربی، مدیریت توسعه وظیفه اصلی سازمان های دولتی محلی است. این کشورها منابع و قدرت را در راه اندازی، هدایت و تنظیم فرآیند توسعه اجتماعی-اقتصادی در نهادهای فردی به نهادهای حکومتی غیرمتمرکز خود سپرده اند.

5) آموزش: در اکثر کشورهای توسعه یافته، کارمندان دولتی در طول حرفه خود آموزش های وظیفه شناسانه می بینند. با پیشینه سیستم آموزشی مبتنی بر شایستگی، آنها از طریق آموزش های تخصصی به خوبی مجهز شده اند که آنها را قادر می سازد وظایف فنی مربوط به مدیریت توسعه را انجام دهند. موسسات آموزش تخصصی در زمینه خاصی از حکمرانی در همه کشورهای توسعه یافته ارائه می دهند. این آموزش ها هم در تغییر نگرش و هم در حوزه پیشرفت مهارت ها و افزایش دانش هر زمان که لازم باشد، ارائه می شود.

ویژگی های کشورهای در حال توسعه

1)ارزش های مختلط: مدیریت دولتی در اکثر کشورهای در حال توسعه ارزش های میراث استعماری گذشته و ارزش های مدرنی را که پس از استقلال به دست آورده است، نشان می دهد. با این حال، بوروکرات ها ویژگی های اقتدارگرایی، پدرسالاری، و نخبه گرایی را نشان می دهند. لذا مجموعه های ارزشی قدیمی با الگوهای ارزشی جدید مانند انگیزه، همدردی و همدلی فوق العاده همراه می شوند.

2) اهمیت سیاست گذاری توسعه ای: در کشورهایی که هنوز توسعه نیافته اند، تدوین سیاست های حیاتی در بخش هایی مانند کشاورزی، آموزش، بهداشت، صنایع، آبیاری و سایر حوزه های مرتبط توسط مدیران ارشد انجام می شود. آنها ایده ها و ابتکارات مبتکرانه ای را در حوزه توسعه دادند. عدم تلفیق بین آنها و تعدد سیاست ها مشکل اصلی در این حوزه است. در صورت تغییر وضعیت، عملکرد آنها در سیاست گذاری تضمین موفقیت مدیریت توسعه است.

3) سیستم برنامه ریزی: برنامه ریزی به عنوان یک ابزار حیاتی مدیریت توسعه در همه کشورهای در حال توسعه پذیرفته شده است. در هند، بنگلادش، پاکستان و سایر کشورهای در حال توسعه، سازمان های کاملا مشخصی با ماموریت مدیریت سیاست ها در سطوح فدرال، ایالتی، منطقه ای و محلی تشکیل شده اند.

4) توسعه مردم محور: تاکید بر ارتقای حکمرانی غیرمتمرکز برای توسعه در همه کشورهای در حال توسعه مشاهده شده است. هدف اصلی تولید یک سیستم اداری توسعه پاسخگوتر است. علاوه بر این، سازمان های غیردولتی، آژانس های داوطلبانه و سازمان های تعاونی در کارکردهایی که هدف آنها توسعه گروه ها یا مناطق خاص است، ارتقا می یابد.

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه