نقش آموزش والدین در یادگیری زبان کودکان ناشنوا
برنامه ریزی برای دوره آموزش قبل از دبستان کودکان استثنایی، گستره وسیعی را از بدو تولد تا سن ورود به مدرسه و حتی سالهای اولیه مدرسه که دوران گذر از خانه به مدرسه است در بر می گیرد، هر چند این دوران از بدو تولد تا دو و چهار سالگی از حساسیت و اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا مراقبت از رشد و تکامل اولیه کودک که لحظه شروع آن از تولد آغاز می گردد و امروزه مورد توجه همه جوامع قرار گرفته است. اهمیت دادن به خردسالانگویی اهمیت دادن به پایه و اساس یک جامعه است و در واقع نگاه برنامه ریزان به خردسالان گویای این است که چه نظری نسبت به جامعه فردا دارند. توجه به تغذیه، بهداشت، مراقبت از سلامتی کودکان، ایمن ساختن کودکان نسبت به آسیب ها و خطرات و بیماریها، در واقع تأمین نیازهای اصلی کودک برای رشد است اما باید این نکته را در نظر داشت که تأمین این نیازها به تنهایی کافی نیست زیرا فقط جسم کودک نیست که بزرگ می شود بلکه کودک علاوه بر رشد فیزیکی؛ تکامل نیز پیدا می کند، رشد افزایش قد و وزن است اما تکامل فرآیند بروز تغییرات در کودک است. همه کودکان در رشد از یک الگو، مدل و تربیت عمومی پیروی می کنند اما کیفیت رشد و تکامل هر کودک با کودک دیگر متفاوت است، چون زمینه های محیطی و فرهنگی کودکان با یکدیگر تفاوت دارد. بنابراین علاوه بر تأمین نیازهای اصلی هر کودک که همان تغذیه، بهداشت و سلامتی است که بیشتر به رشد جسمانی کودک کمک می کند، باید به رشد از ابعاد دیگر توجه کرد، یعنی توجه به رشد شناختی، عاطفی، اجتماعی، زبانی و همچنین نسبت به تأمین سایر نیازهای کودک مانند نیاز به یادگیری، نیاز به عواطف، نیاز به امنیت، نیاز به تقلید و... نیز اقدام نمود تا کودک بتواند به تکامل ذهنی، روانی و اجتماعی دست یابد. امروزه ثابت شده است که رشد و تحول جسمانی، ذهنی، عاطفی، اجتماعی، زبانی و... با یادگیری مرتبط هستند و یادگیری نیز از لحظه تولد آغاز می گردد. متخصصین علوم تربیتی بر اهمیت دو سال اول زندگی تأکید بیشتری می نمایند زیرا در طی این دو سال ساختارهای بسیار مهمی در کودک متحول می شوند که بر توانایی یادگیری او اثر می گذارند و اگر مغز کودک خوب رشد کند توانایی یادگیری او افزایش پیدا می کند.
دانشمندان کشف کرده اند که تکامل واقعی مغز بعد از تولد شروع می شود و در سالهای اولیه زندگی، زمانی که تجربیات به مغز شکل می دهند پایه های یادگیری نیز گذارده می شود.
وقتی چرخ یادگیری شروع به چرخش کرد، اگر محیط پاسخگو و مساعد ولی بدون اجبار باشد، زمینه های تحریک کننده و جالب محیطی می توانند کودک خردسال را در مسیر اکتشاف و توانایی پیوند دادن اطلاعاتی که دریافت کرده است قرار دهند. کسب این تجربیات توسط کودک باعث عکس العمل او نسبت به دنیای خارج می شود. این تجارب حسی بر مغز کودک اثر گذاشته و مغزی فعال به وجود میآورد. مجموعه تجربیات کسب شده توسط کودک می تواند موجب ایجاد مغزی قوی شود و به این ترتیب فرآیند یادگیری صورت پذیرفته و در نهایت باعث رشد و تکامل کودک در وجوه مختلف حسی، عاطفی، اجتماعی، زبانی و... گردد. به عنوان مثال کوشش کودک برای در دست گرفتن شیئی به سادگی به مغز او کمک می کند که همآهنگ کردن چشم و دست را به خوبی یاد بگیرد. کودکان در سالهای اولیه زندگی مهارتهای بنیادی را به دست میآورند، مانند راه رفتن و هماهنگ کردن حرکات، حرف زدن و مهارتهای پیچیده زبان، مهارتهای، اصلی فکر کردن توانایی ارتباط افکار با زبان و عملکردها، مهارت تسلط به خود و اعتماد به نفس- پرورش حس کنجکاوی و...
- لینک منبع
تاریخ: جمعه , 06 مرداد 1402 (19:59)
- گزارش تخلف مطلب