بررسی تأثیر دیدگاه پستمدرن
مقدمه
بر خلاف رشتههایی مانند روانشناسی و جامعهشناسی که حتی در لفظ این رشتهها جنبه شناختی و نظری لحاظ شده، «مدیریت» حتی وقتی به عنوان یک رشته علمی مطرح میشود، بیشتر جنبه عملی دارد و شنونده را به یاد یک کار خاص و یک عمل خارجی میاندازد تا یک رشته علمی. این مسئله ناشی از نگاه اولیه به مدیریت است که بر اساس آن مدیریت عبارت است از: یک رشته روشها و فنون که مدیر را در اداره یک سازمان توانمند میسازد. این موضوع، که مدیریت جنبه عملی دارد، قابل انکار نیست؛ اما آنچه نباید از آن غفلت کرد این است که این کار عملی مبتنی بر مبانی نظری خاصی است که تفاوت در آنها منجر به تفاوت در عمل میشود.
یکی از نویسندگان در اینباره چنین مینویسد: هزاران و بلکه صدها هزار از مدیران عالی اجرایی، که در دورههای تجاری شرکت میکنند، هرچند نظریات واقعی معمولاً به صورت کاملاً مستقیم به آنها ارائه نمیشود، اما چنین مطالبی را میآموزند. حتی کسانی که هرگز در مدارس تجاری حضور پیدا نکردهاند، آموختهاند که بر اساس این روشها فکر کنند؛ زیرا این نظریات در فضا وجود دارد؛ برخی کنشها و رفتار مدیران را مشروعیت میبخشد و از موارد دیگر سلب مشروعیت میکند و به طور کلی نظم ذهنی و هنجاری را که بر اساس آن تصمیمات روزانه اتخاذ میشود شکل میدهد.2
بنابراین، همانگونه که در رشته مدیریت باید به آن روشها و فنون عملی توجه داشت، لازم است مبانی نظری و علمی آنها نیز مدّنظر قرار گیرند، چراکه عدم توجه به مبانی نظری در این رشته، سبب انحراف در عمل میشود و پیامدهایی به دنبال دارد که بدون توجه به مبانی نظری، قابل تحلیل نیست.
این نکته که مدیریت نیاز به مباحث نظری دارد و در رشته مدیریت نباید از مباحث نظری غفلت کرد، تنها نتیجه یک استنتاج منطقی نیست، بلکه استقرای عملی و بررسی خارجی مباحث مطرح در این رشته نیز حکایت از این واقعیت دارد که حجم قابل توجهی از مباحث مطرح در این رشته، مباحث نظری و فلسفی مربوط به نظریات مدیریت است. این مسئله چنان آشکار است که برخی از آن به جنگل نظریات3 تعبیر کردهاند که علاوه بر کثرتمباحث نظری، بر تنوّع آنها نیز دلالت دارد.
نکته قابل توجه دیگر اینکه مباحث نظری مطرح در مدیریت، مجموعهای جدا از دیگر مباحث فلسفی نیستند که در جزیرهای مستقل مباحث خود را پیگیری کنند، بلکه کاملاً تحت تأثیر مباحث مطرح در سایر حوزههای فلسفی هستند؛4 همانگونه که میتوانند بر آن مباحث نیزتأثیرگذار باشند. بنابراین، برای درک عمیقتر این نظریات، لازم است حداقل آشنایی اجمالی با اصول و مبانی فلسفی حاکم بر این نظریات وجود داشته باشد تا بتوان با تکیه بر آن اصول و مبانی و تفاوتها و شباهتهای میان آنها، نظریات مدیریت را بررسی و فهم نمود.
با توجه به مطالب مزبور، که ضرورت بررسی مبانی فلسفی و جریانهای فکری حاکم بر نظریات مدیریت را آشکار میکند و با عنایت به این نکته که دیدگاه پستمدرنیسم یکی از جریانهای قوی در تفکرات فلسفی و اجتماعی از حدود دهه هفتاد است،5 در اینتحقیق به بررسی تأثیرات این جریان بر نظریات مدیریت پرداخته میشود. برای این کار، ابتدا ویژگیهای اصلی و مؤلّفههای مهم دیدگاه پستمدرنیسم بررسی میشود و در ادامه، با نگاه اجمالی به نظریات مطرح در دوران حاکمیت تفکر پستمدرن، تأثیرات آن ویژگیها و مؤلّفهها، در آن نظریات پیجویی خواهد شد.
- لینک منبع
تاریخ: پنجشنبه , 05 مرداد 1402 (06:14)
- گزارش تخلف مطلب