ارتباط میان یادگیری ریاضیات و ربع های مغزی
در نگرش جدید آموزش، مدرسه در خدمت دانش آموزان است نه دانش آموزان در خدمت مدرسه. توجه کردن به تفاوتهای فردی در یادگیری با در نظر گرفتن رغبت ها و پرورش عواطف و استعدادها در در جه ی اول، مهم تر از دانشی است که فرد باید بگیرد.
با توجه به اینکه دانش آموزان حاضر در یک کلاس درس علایق و استعدادهای متفاوتی دارند، توجه به ساختار شخصیت و استعدادها، توانایی های ذاتی و آموخته های قبلی آنان موجب شکل گیری سبک های مختلف یادگیری می شود.
سبک یادگیری ریاضی در دانش آموزان ابتدایی از طریق بازسازی دانش در ذهن آنان شکل می گیرد. آنان با استفاده از دانش قبلی خود، میان موضوعات درسی ارتباط برقرار می سازند و این ارتباط ها را بررسی و آزمایش می کنند.
مشخصه ی اصلی کلاس های درس ریاضی این است که بر تفکر کودکان تاکید می کنند، نه بر پاسخ های صحیح. کودکان به صورت کتبی، از ساز و کار دو جانبه ی کنترل، فرصت های لازم را برای طرح کردن ایده ها ایجاد می کنند تا تفکر ریاضی شان به صورتی صحیح و انعطاف پذیر ظهور کند.
بنابراین، مهم است بدانیم که هر دانش آموزی در شکل دادن به دانش ریاضی اش، روش خاص خود را دارد. تفاوتهای فردی در نگرش ها، توانایی ها و ویژگی های شخصیتی شاگردان را سبب می شود که یادگیرندگان با سرعت های متفاوتی بیاموزند. هم چنین ریاضیات در کودکان ابتدایی، بویژه باعث توسعه تفکر منطقی می شود و از جاذبه ای زیبا شناسانه نیز برخوردار است.
چنان چه ریاضی درست عرضه شود، کودکان از آن لذت می برند، زیرا از لحاظ ذهنی (زیبا شناسی و فکر) اقناع می شوند.با توجه به آنچه بیان شد، باید در شیوه ی آموزش ریاضی تحول ایجاد شود و آموزش ریاضی با در نظر گرفتن تفاوتهای فردی ناشی از سبک های یادگیری هوش های چند گانه، سبک های تفکر، یادگیری مبتنی بر مغز (چهار ربع مغزی) صورت پذیرد.
ندهرمان، پدر تکنولوژی مغز، نظریه ی یادگیری که ربع های مغزی را مطرح کرده، معتقد است که افراد از ترجیحات تفکری گوناگونی برخوردارند و هدف از آموزش باید استفاده از تمامی ویژگی های مغزی باشد.
هم گرایی پژوهش گران درباره ی موضوع واحدی چون یادگیری سبب شد نظریه ی یادگیری نوینی به نام یادگیری مبتنی بر مغز در میان انواع نظزیه های مربوط به یادگیری جلوه گر شود.
ندهرمان در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که افراد از دو قسمت مغز به یک شیوه و با یک فراوانی استفاده نمی کنند بلکه هر کس در صدد گسترش این بهرمندی هست.
در این الگو مغز مانند دایره ای مجسم شده که به چهار ربع تقسیم می شود. ندهرمان این ربع ها را به ترتیب الفبایی نام گذاری می کرد تا ارتباط بین آن ها را نشان دهد.
تفکر ربع Aاز (نیم کره ی چپ) واقعی، منطقی، انتقادی،تحلیلی، فنی و کمی است. افرادی که بیشتر از نیم کره ی چپشان استفاده می کنند، ترجیحاتی برای موضوعاتی خاص در مدرسه و در حرفه های مشخص دارند.قلمرو درسی مورد پسند آن ها،حساب، جبر، حساب داری و فناوری است.به طور کلی مهندسان، دانشمندان رایانه، تکنسین ها، بانک داران و فیزیک دانان تفکر ربع A را ترجیح می دهند.
تفکر ربع B (لیمبیک چپ) محافه کار، ساختار یافته،با توالی، باجزئیات و طرح ریزی شده منظم و با پشتکار است.طراحان، مدیران اجرایی و دفتر داران، نمایانگر تمایل فکری ربع Bهستند. این افراد درباره ی " ما همواره این کار را به این صورت انجام داده ایم" یا " قانون و نظم" و یا " بی خطر بازی کن"صحبت می کنند. آن ها را نکته گیر، مشکل پسند و یا سخت کوش می نامند.
تفکر ربع C (لیمبیک راست) میان فردی، عاطفی، حسی و نمادین است. این ربع با آگاهی از احساسات، هیجانات فیزیکی، ارزش ها، موسیقی و ارتباطات سر و کار دارد. فرهنگ ربع Cانسان گرایانه، هم یارانه و معنوی است.معلمان، پرستاران، مددکاران اجتماعی و موسقی دانان این ربع را ترجیح می دهند.
تفکر ربع D (نیم کره راست) کل نگر، استعاری،خلاق، تخیلی، شهودی، نوگرا، مفهومی و فضایی است. افرادی با تفکر ربع Dموضوعات هنری مانند نقاشی و مجسمه سازی، هندسه، طراحی، شعر و معماری را می پسندند.
منبع: رشد آموزش ابتدایی،دوره ی شانزدهم،شماره 130،بهمن ماه 1391
- لینک منبع
تاریخ: دوشنبه , 02 مرداد 1402 (16:59)
- گزارش تخلف مطلب