توسعه آینده با مدیریت دانش
اهمیت و توجه به دانش در سازمان ها در بیست سال اخیر چه در حوزه تئوریک و چه در عمل، به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. دانش همواره یک دارایی با ارزش در قابلیت های افراد و سازمانه ای دولتی مطرح بوده است؛ اما در عصر کنونی با گسترش جهانی سازی و ظهور فرصت ها و تهدیدات جدید، فشار تغییرات بر سازمان هایی وارد است که خواهان استفاده آگاهانه از دانش و بکارگیری آن هستند. در حال حاضر وضعیت به گونه ای است که، نیاز به توسعه مستمر نوآوری ها و بهبود عملکرد باعث شده تا فشار تغییرات، جای خود را به کیفیت نیروی انسانی به عنوان منبع سرمایه دانشی در سازمان های دولتی بدهد.
رویارویی با تغییرات تحت عنوان ((توانمندی های پویا)) اساسا به خلق، تبدیل و استفاده موثر از انواع دانش به عنوان دارایی اصلی سازمان های دولتی که در روابط، وظایف و کارکردهای نیروی انسانی نهفته است بستگی دارد.
قرن بیست و یکم به قرن اقتصاد دانشی تبدیل گشته است وسرمایه دانشی به عنوان یک منبع مهم و دارایی اصلی در زندگی اجتماعی مطرح شده است. منابع غیرملموس مانند دانش، عملکرد بهتری را ایجاد می کنند. در محیط کنونی با ویژگی هایی مثل افزایش سطح پیچیدگی، جهانی سازی و پویایی، توسعه و حفظ مهارتها توانمندی های داخلی، ایجاد تغییرات هم در پایه دانشی سازمان و هم روشی که سازمان از دانش فعلی خود استفاده می کند، برای دستیابی به عملکرد برتر بسیار مهم است.بدین جهت مدیریت دانش در بسیاری از سازمانها در اولویت اصلی سرمایه گذاری قرار دارد و این موضوع که عملکرد مدیریت دانش قویا به سرمایه های فکری سازمان بستگی دارد مورد تایید قرار گرفته است.
داونپورت و پروساک در سال 1953 برای اولین بار، مفهوم دانش را ”باور حقیقی اثبات شده” تعریف نمودند.در این تعریف، دانش آن چیزی است که افراد، براساس تراکم سازمان یافته و معنادار اطلاعات از طریق تجربه، ارتباطات یا استنتاج، بدان اعتقاد داشته و ارج می نهند.پس دانش اطلاعات ترکیب شده با تجربه، شرایط، تفسیر و تفکر است. دانش نمی تواند بیرون از ذهن افراد یک سازمان به وجود آید.لذا اطلاعات وقتی وارد ذهن انسان می شود تبدیل به دانش می شود.
مدیریت دانش، فرایند نظام مند و منسجمی است که ترکیب مناسبی از فناوری های اطلاعاتی و تعامل انسانی را به کار می گیرد، تا سرمایه های اطلاعاتی سازمان را شناسایی، مدیریت و تسهیم کند.این دارائی ها شامل پایگاه های اطلاعاتی، اسناد، سیاست ها و رویه ها می شود.
مدیریت دانش یک استراتژی مدیریتی نظام مند و یکپارچه است که فناوری اطلاعات را با فرآیند سازمانی ترکیب می کند. مدیریت دانش، فعالیتی مدیریتی است که دانش را توسعه، انتقال، ارسال، ذخیره سازی و اعمال می کند و همچنین اطلاعات واقعی جهت واکنش و اتخاذ تصمیمات صحیح با هدف تحقق اهداف سازمانی را در اختیار سازمان قرار می دهد.
علاوه براین، هم دانش آشکار و هم دانش ضمنی کارکنان را شامل می شود و از روش های متنوع و گسترده برای تصرف، ذخیره سازی و تسهیم دانش در داخل یک سازمان استفاده می کند.
مدیریت دانش دارای دو وجه اداره دانش و توانایی خلق دانش جدید است. در عرصه فعالیت، سازمان ها دو نوع دانش وجود دارد: دانش آشکار یا صریح و دانش ضمنی. دانش آشکار دانشی است که به آسانی قابل انتقال می باشد. این نوع دانش به کمک یک سری از نشانه ها مثل حروف، اعداد و غیره در قالب نوشته، صدا، عکس، نرم افزار و…مدون و کد گذاری کرد. به همین دلیل به اشتراک گذاری دانش صریح به راحتی امکان پذیر است. دانش ضمنی را می توان مجموعه ای از تجارب، مهارت ها، دیدگاه های کاری و نظام ارزشی و ذهنی در درون فرد دانست که قابل گفتن نبوده و در هیچ پایگاه داده ای ذخیره نشده است. جایگاه آن را ذهن نیروی انسانی و فعالیت های او است. به عبارت دیگر می توان گفت که به مرور زمان و با ادامه جریان زندگی نوعی از دانش در درون اشخاص نهادینه می گردد.
چالش اصلی مدیریت دانش تبدیل هر چه بیشتر و بهتر دانش ضمنی به دانش تصریحی است.
موفقیت یک سازمان در عملکرد خود لزوما به داشتن دانش بیشتر نیست بلکه سازمانی موفق خواهد بود که بتواند از این دانش که آن را می دانسته استفاده کند و فنونی که برای سازمان بیشترین اهمیت دارند، بدانند.درصورتی که مدیریت دانش در سازمان به درستی پیاده شود مزایایی از قبیل بهبود بخشیدن برتری رقابتی با سایر سازمان ها، بهبود بخشیدن به فرآیند تصمیم گیری، همچنین کاهش هزینه های مالی و بهبود در عملکرد برای سازمان را در بر خواهد داشت.
مدیریت دانش فرایندی چالش انگیز است، زیرا شناخت ارزش واقعی آن دشوار بوده و به کارگیری مطلوب آن به نحوی که برای سازمان ایجاد عملکرد برتر را نماید، دشوارتر است. اینک مدیران تلاش می نمایند از طریق مدیریت دانش، دانش انباشته در ذهن اعضای سازمان را استخراج نموده و آن را در میان تمامی افراد تسهیم نمایند. در این حالت دانش ذخیره شده در سیستم، تبدیل به یک منبع قابل استفاده دائمی گشته و مزیت رقابتی پایدار جهت بهبود عملکرد سازمان را فراهم می نماید.
اهمیت کاربرد سیستم های مدیریت دانش به طور فزایندهای افزایش یافته است، علت این اهمیت نیز ارتباط آنها با راهبردها و توانایی های بالقوه سازمان و همچنین به عنوان منبعی بالقوه جهت افزایش عملکرد سازمانی در سازمانهای دولتی است. همچنین اینگونه مطرح شده است که مدیریت دانش، مستقیما بر عملکرد شغلی منابع انسانی و کارکنان موثر است و توان عملیاتی آنها را افزایش می دهد با این حال در سازمان های دولتی، کمتر به بررسی نقش مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی پرداخته شده است.
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 10 مرداد 1402 (02:29)
- گزارش تخلف مطلب