نگاهی به نظریه فرانکل در روانشناسی دین
آسیب شناسی دینداری
اشاره
در این نوشتار ضمن آشنایی اجمالی با فرانکل به عنوان پایهگذار مکتب رواندرمانیِ «معنی درمانی» و آگاهی از دیدگاههای او درباره معنی زندگی - درد و رنج - مرگ و جاودانگی - آزادی، همت اصلی نویسنده مصروف توضیح عقاید فرانکل درباره تعریف دین - زمینه های بروز دینداری - تعریف خدا- نحوههای دینداری - تحولدینداری و نسبت دین و روانشناسی میشود.
اگزیستانسیالیسم و فرانکل
بستر ظهور اگزیستانسیالیسم (Existantiolism)
در آستانه قرن نوزدهم میلادی جهان اندیشه در موضعی قرار گرفت که نه بحثهای ذهن شناختی فلسفه جدید (از دکارت تا کانت) توانایی پاسخگویی به سؤالات اساسی طرح شده را داشت و نه نظام فکری فلسفه قدیم (فلسفه ارسطویی) که به هستی از دیدگاه موجود بماهو موجود مینگریست. اگر چه همچنان پرسش از معنای هستی و هستی بشر و چیستی این هستی اساسیترین مشکل اندیشه بشری بود ولی این سؤال «از یک مفهوم عام انتزاعی عقلی با بداهت ذاتی و غیر قابل تعریف....»() به نام «وجود» نبود، بلکه پرسش از هستی ملموسی بود که فراچنگ هر انسانی میآید. به دیگر سخن، آدمی خود را همچون سایر موجودات در متن هستی حس میکرد و مانند هر موجود دیگری در معنای هستی مشارکت میورزید، چرا که «انسانها تماشاگران هستی نیستند بلکه شرکت کنندگان در آنند»()و پرسش او دقیقاً از همین هستی ملموس بود. زیرا آدمی «نه فقط هست، بلکه فهمی دارد از آن که کیست و مسئولیتی دارد برای آن که هست».
- لینک منبع
تاریخ: چهارشنبه , 04 مرداد 1402 (12:59)
- گزارش تخلف مطلب